۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

محاسبه ارزش واقعی دلار در برابر ریال بر اساس نظریه برابری قدرت خرید









نظریه برابری قدرت خرید ابراز  می کنه که ارزش ارز دو کشور باید به مبنایی باشه تا
قدرت خرید مردم هر کشور بر اساس اون برابر باشه  به زبان ساده اگه قیمت یک کالا در کشور الف
رو در  نرخ برابری ارز اون کشور ضرب کنیم  معادل ارزش کالا در  کشور ب  بدست بیاد
مثلا بنزین  در امریکا ده دلار هست  و نرخ برابری دلار به ریال 120 تومان  با ضرب ده در
صد و بیست  قیمت بزنین در ایران بدست بیاد و به عنوان مثال 10*120=1200 تومان قیمت هر لیتر بنزین
فرض کنیم قیمت  بنزین در ایران 900تومان ارزش گذاری شده
بازار دو حالت داره یا ازاد و یا  سوبسید دار
در حالت بازار ازاد موجب ایجاد یک بازار اربیتراژی میشه و بزنین ایران به سمت امریکا صادر میشه
به طوری که  با پرداخت هزار و دویست  تومان در ایران بجای یک لیتر- 1.33 لیتر میخرن  و این 1.33 رو در امریکا به
13.3 دلار نقد می کنن و از این بین 3.3 دلار سود بدست میاد این حالت اونقدر ادامه پیا می کنه تا کفه عرضه به تقاضا بچربه و قیمت بنزین  در امریکا و ایران  به تعادل برسه (با فرض صفر بودن هزینه های حمل ) در حالت سوبسید دار بجای اربیتراز واژه قاچاق رو بکار می بریم
در حالت قاچاق با اربیتراژ از نظر سود دهی فرقی نداره و فرقش در نوع عملکرد سیستم بازار هست که بجای نظام عرضه و تقاضا  مقررات باعث مصنوعی نگه داشتن  قیمت هست و این سوددهی تا زمانی ادامه داره که  مقررات  حمایتی حذف بشه
برای سنجش ارزش دلار به ریال ( با توجه به تورم قیمت ها که جدیدا  ایجاد شده ) هفت قلم کالا البته با تکیه بر کالاهای با مطلوبیت عام  و تا حدودی امکان تولید  داخلی   در یک  سبد انتخاب شده که شامل 
شیر گوشت موز سیب زمینی موبایل و لپ تاپ –می باشد
 از میانیگن اونها  قیمت تقریبی دلار 3500-3600 تومان شده  که به نظرم در اینده نزدیک این  حرکت با سمت بالا و افزایش قیمت  مجدد انجام میشه
اما سبد ما چند تا کاستی داره
1-     تعداد کالاهای اون محدود هست
2-     وزن بعضی از کالا در زندگی بیشتر هست که لحاظ نشده
3-     حاملهای انرژی و حمل و نقل در اون لحاظ نشده
4-     کیفیت محصولات قابل کنترل نبوده
5-     عامل  تحریم ها در اون لحاظ نشده و
6-     ......
علی رغم این کاستی ها  به لحاظ (در نظر بیگیرد شاخص همبرگر مک دونالد اکونومیست  فقط یک قلم کالا ولی فروش توسط یک شرکت در کشور های مختلف  را  لحاظ می کنه که میشه گفت این شاخص بیشتر از ممحاسبه  برابری قدرت خرید برای مقایسه تورم دو کشور ارزشمندهست ) با وجود عدم دسترسی به داده های رسمی ایران  سبد کالایی  خوبی هست
 جالبه بدونید داده های اقتصادی ایران از 2010 میلادی 
رو نمیشه از پایگاه داده های معتبر بین المللی بدست اورد


داده های بین الملی رو چطور بدست اورد
از دو سایت
و
 و مقایسه بنیاد های ماکرو اقتصادی دو کشور مورد نظر
(به عنوان مثال محاسبه نرخ رشد سرانه تولید دو کشور از سال پایه تا سال مورد نظر و ضرب اون در نرخ برابری سال پایه  یا  محاسبه تفاضل تورم دو کشور و ضرب اون در ارزش ارز در سال پایه )
به طور میانگین سال 1380 تورم ایران 16 درصد و امریکا 2 درصد بوده
تفاضل رشد تورم ایران  چهارده  درصد هست
جدول مدل تورمی  با لحاظ کردن تورم میانگین- نرخ ارز هر سال بدست میاد

 

که با میانگین محاسباتی سبد  کالای ما همخوانی خوبی داره
بنا براین اگر نه در کوتاه مدت اما در بلند مدت  یک فرصت برای ورود سرمایه ها به بازار ارز فراهم شده  که تا  حل معضلات زیر این فرصت پا برجاست


اینکه چرا قیمت در ایران اینقدر سریع رشد کردن و یک حالت سوپر تورم به وجود اومد و ایا شانسی برای بازگشت قیمت ها وجود داره ؟بزارید راحت و قبل از توضیح بگم خیر اما چرا ؟

جدول بالا محاسباتی هست و تاهمین سال 1389 نرخ ارز همون 920-950 یعنی  ارزش ارز به صورت مصنوعی و حمایتی  یه چیزی حدود
هزار تومان یا دوبرابر  رشد قیمت اجناس جا مونده بود  درسته این قیمت تغییر نکرده بود
ولی دست نامرئی بازار اونو در قیمت کالا ها  لحاظ کرده بود
وقتی زمزمه ی ازاد سازی قیمتها در ایران سر داده شد هیچ برنامه ای  برای ارز لحاظ نشده بود
و تورم پنهان ذخیره شده در نرخ ارز خودش را به جایگاه واقعیش رساند  
ترس –سود جویی و بی برنامگی باعث شده رشد قیمت کالا  مجددا تحت تاثیر رشد نرخ برابری صعود کرده و تورمی مضاعف بر اقتصاد ایران تحمیل شود  
 به علت همین ترس و  با وجود نادرست بودن رشد ناگهانی قیمت باعث  کاهش  سرعت گردش پول شده
( به زبان ساده کی حاضره یه کالا کم ریسک با قیمت مناسب خریده رو با  ریال جایگیزرن کنه
و همچنین رکود بازار باعث کاهش معاملات شده ) و یک افت ارززش پولی پایدار  ایجاد شود

افزایش  سرعت گردش پول :

اگه قرار باشه با وجود رکود-- تحرک ایجاد کنیم  الان بهترین زمان هست که پول الکترونیکی رو
به سرعت جایگزن پول نقد کنیم  -کارتهای اعتباری با  معادل وثیقه صادر کنیم و با حساب جاری بدون اعتبار خدا حافظی کنیم عموما افرادی که چک برگشتی دارن یک مدیر مالی خب خرد یا کلان نیستن و  
خاصیت حساب جاری فعلی به وسیله چک برگشتی  این اجازه رو به این افراد میده تا ریسک خودشونو به قسمتهای فعال و عموما تولید کننده  انتقال بدن مخصوصا در جوامع خرده پای روستایی  و کشاورزی که مبلغ خیلی از این چکهای برگشتی  صد درصد  زندگی و توان مالی  تولید کنندگان  خرد جامعه و افزایش شکاف طبقاتی  جامعه هست
حذف روش فعلی حساب جاری در کاهش شدید حجم نقدینگی  موثره و موجب تقویت پایه پولی میشه
2- افزایش حجم نقدینگی  با تزریق حدودا سه و نیم هزار میلیارد در هر دوره پرداخت یارانه ایجاد می شود
این یارانه قبلا به صورت  غیر نقدی پرداخت میشد که روی حجم ظاهری عرضه پول و نقدینگی جامعه تاثیر نداشت( ولی  مدل مصرف  رئ بشدت  اسرافی ومضر  کرده بود ) یارانه چهل و پنج هزار تومانی بجز تحریک شاخص خورده فروشی (تقاضای کاذب به علت نوع فرهنگ و اجبار  سیستمی  در  مصرف ایرانی )  و ایجا د تورم فزاینده  چیز دیگه ای ایجاد نکرده  و نخواهد کرد
تزریق نقدینگی زمانی مفید هست که به همان نسبت نرخ رشد -,اقتصاد ما هم بزرگ و قوی شده باشه و یا پتانسیل  و شرایط رشد رو داشته باشه
 شاید  به نظر خیلی ها این درست نباشه اما باید هرچه سریعتر  یارانه ها را قطع کرد و فقط اقشار بخصوصی در حد تامین حد اقل های زندگی رو پرداخت کرد
زیر ساخت ایجاد پتانسیل رشد: امنیت و نبودن رانت های اختصاصی هست
متاسفانه ایران زیر تحریم و هر ان گمان حمله نظامی به ان برده می شود  
بنا بر این قدم اول  برقراری رابطه با دنیای خارج و نوشیدن جام عسل و نه زهر هست
قدم دوم قطع کردن دستهای پنهان جذب نقدینگی  رانتی هست که سیستم بانکی ما داره با نحو احسنت با همکاری با این دست پنهان به اقتصاد  ایران ضربه وارد می کند  
 بدهی و بدهکاری  تولید ثروت نمی کنه  الان ایران به نحو بسیار بدی در حال تزریق  .وام های خرد و کلان بدون برنامه و عموما رانتی-سیاسی  است  
اقتصاد ما از کنترل بازار با نرخ بهره خارج شده و این ابزار  برای کاهش تقاضای پول کارایی نداره
هفت درصد سود نرخ بسیار بالایی هست  که  حتی در سیستم بانکی این به سی درصد هم رسیده  همچنین وامهای با ارزشو حجم بالا  به صورت گزینشی به افراد خاص  پرداخت میشن  باید قبول کنیم لفظ بانکداری اسلامی فقط در حالت تئوری هست و ما عملا یک بانکداری بدون قانون هستیم و حتی با معیارهای بانکهای غربی هم تطابق نداریم (به زبان سادهو تئوری  بانکداری اسلامی به منشا و مبدا و نحوه مصرف پول (نظارت بر مصرف ) حتی مبادله خود کالا بجای  تامین نقدینگی  تاکید داره و روش بودن پلان تجارت لازمه در حالی که  در مدل غربی منشا مهم هست و فرض بر اینه  دست نامرئی  بازار خودش باعث میشه  راه درست سرمایه گذاری انتخاب شود
 همین فرض  اشتباه باعث بحران مسکن امریکا و اتصال اون به بحران اروپا شد در واقع خود نظریه پردازان غربی هم به  دوران  رکود اقتصاد تاکید دارن و علی رغم سعی در  طبیعی و عادی جلوه دادن دورانهای رکود دارن از تشریح و یا پیش بینی رکود ناتوانند چه بسا  اگه علتش رو قبول یا پیدا  میکردن برای اون ره حلی رو پیدا می کردن)

اصلاح سیستم بانکی و مستقل عمل کردن بانک مرکزی از نهاد های سیاسی :

 قرض گرفتن خصلتهای خوب مثل پرورش یک میوه پیوندی هست تمام توضحیات فوق دلیل بر رد کارایی مدل غربی نیست و این مدل واقعا ارزشهای خودشو داره  (به عنوان مثل سادگی بیشتر و کنترل عالی روی مبدا پول – التزام گیرنده به داشتن پلان سود ده تجاری و... )
سیستم بانکداری ما باید این نکات مثبت و سایر ریزه های اونو برداشت کنه و بومی سازی کنه
1-     تقریبا کلیه وامهای بانکهای تخصصی ما به صورت سیاسی  پرداخت می شن
    به عنوان مثال منشا معرفی تمامی طرحهای  صندوق  توسعه کشاورزی از فرمانداری و استانداری ها
خارج میشه و گاها دیده شده طرحهاو افراد ورشکسته با همون طرح ورشکسته قبلی  به بانک  معرفی میشن
حتی اگه فرض بر نظارت دولت باشه سیکل پرداخت های هدفمند رو بهتره معکوس کرد
1- فرد -2بانک-3- نهادهای بالا دستی   
2-     تنوع سرفصلهای اعتباری اجازه یک پردازش مدل سازی انسانی رو سلب میکنه  وجوه اداره شده از بند یک تا هزار که حتی الفبا هم جوابگو این ها نیست . ماشینها و کامپیوترها در مدل سازی  واقعی اگه توان داشتن یک مدل بالاتر از خودشون تولید میگردن تا اون حد که جهان به انفجار هوش می رسید –کاهش سرفصلهای اعتباری  فرصت تصمیم گیر های سریع تر و بهتر رو فراهم میکنه
3-     همچنین لازمه پرداخت تسهیلات رو به شدت کاهش داد نه از طریق افزایش نرخ بهره که از طریق
کاهش شدید پرداختهای تسهیلات به صورت دستوری و ابلاغ به بانکها  – مخصوصا تسهیلات خرد با توجه به شرایط فعلی اقتصااد ایران  چه بیشتر این تسهیلات در قابل مدل جدید اعتبار حساب جاری قابل توجیه و از لحاظ عدالت  رضایت بیشتری ایجاد میکنه






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر