۱۳۹۲ اسفند ۲۳, جمعه

تحلیل عاملی چیست؟

مقدمه:
تحليل عاملي اصطلاحي است كلي براي تعدادي از تكنيك هاي رياضي و آماري مختلف اما مرتبط با هم به منظور تحقيق درباره ماهيت روابط بين متغيرهاي يك مجموعه معين.
تحلیل عاملی از جمله روشهای چند متغیره است که در آن ،متغیرهای مستقل و وابسته مطرح نیست زیرا این روش جزء تکنیکهای هم وابسته محسوب میگردد و کلیه متغیرها نسبت به هم وابسته اند. مساله اساسي تعيين اين مطلب است كه آيا تعداد زیادی متغير اصلی را مي توان به مجموعه کوچکتری از متغیرها ،با کمترین میزان ریزش اطلاعات تبدیل کرد؟

بنیانهای اولیه تحلیل عاملی:
نخستين كار درباره تحليل عاملي حدود 100 سال پیش توسط روانشناسی به نام چارلز اسپيرمن (1940) صورت گرفت، كه به گونه كلي « پدر» اين روش شناخته شده است. بعد از او كارل پيرسن (1901)، روش «محورهاي اصلي» را پيشنهاد كرد و هتلينگ (1933) آن را به گونه كاملتري توسعه داد
بسياري از كارهاي نخستين در تحليل عاملي، يعني در طول سال هاي 1900 تا 1930، به كاربرد مدل اسپيرمن در بسياري از مسايل عملي و بررسي شرايط مناسب براي استفاده از آن مدل اختصاص يافته است. در طول اين دوره، علاوه بر خود اسپيرمن، دانشمندان ديگري مانند سيريل برت، كارل هليزينگر، ترومن كلي، كارل پيرسن و گادفري تامسون، كمك هاي شاياني به ادبيات تحليل عاملي كرده اند.
امروزه، روش تحلیل عاملی از جمله تکنیک های تحلیل آماری است که در سطح وسیعی از شاخه های علوم مانند روانشناسی ،جامعه شناسی، مدیریت، جغرافیا ،برنامه ریزی شهری و... استفاده میشود.
در اوايل سال 1930، آشكار شد كه مدل تك عاملي عمومي اسپيرمن براي توصيف روابط بين متغيرهاي يك مجموعه هميشه كافي نيست.
ترستون احتمالا برجسته ترين تحليلگر عاملي نوين بوده و نفوذ قابل ملاحظه اي در توسعه اين روش از سال هاي 1930 تا كنون داشته است.
كارهاي اوليه در تحليل عامليكه توسط دانشمندان ياد شده انجام گرفته ، بيشتر توجيه نظري دارد، هر چند هيچ يك از آن ها آماده براي آزمون هاي آماري فرضيه هاي خاص درباره ساختارهاي عاملي مجموعه هاي معيني از متغيرها نبوده است. اما، وقتي كامپيوترهاي پر سرعت در اختيار قرار گرفت در اواسط تا اواخر سال هاي 1950، حركتي از تئوري گرائي به سوي آنچه تحليل عاملي اكتشافي ناميده مي شود، به وجود آمد. اين حركت به گونه آشكار از طريق تئوري عامل مشترك ترستون تشويق، و از طريق فرمول بندي عمومي هتلينگ (1993)، درباره عمليات رياضي مولفه هاي اصلي كه قبل از آن به دليل محاسبات فوق العاده پيچيده و پرزحمت آن ، به كار نرفته بود تسهيل شد. چنين به نظر مي رسد كه در طول سال هاي 1950 و 1960، تقريبا هر كس، هر چيزي را تحليل عاملي مي كرده است، به اين اميد كه روابط پيچيده ظاهري بين متغيرهاي يك مجموعه را مي توان ساده كرد و به گونه ساده تري تفسير نمود (ليندمن و همكاران، 1980). در طول اين دوره همچنين تعداد روشهاي تحليل عاملي با ابداع تحليل تصوير (گاتمن، 1953)، تحليل عاملي بنيادي (رائو، 1955 و هريس، 1962)، تحليل عاملي آلفا (كيسر و كافري، 1965) و روش كمترين پس ماند (هامن و جونز، 1966)، به گونه قابل توجهي توسعه يافت. با اين وجود، روشهاي تحليل اكتشافي نتوانست آن گونه كه انتظار مي رفت، كمك موثري براي آزمون و پالايش تئوري روان شناختي باشد.
مقاله هتلينگ (1933) درباره تحليل مولفه هاي اصلي نخستين كمك قابل توجه يك آماردان را به تحليل عاملي معرفي كرد، و اين وضعيت تا موقعي ادامه داشت كه مقاله لاولي (1940) درباره روش بيشينه احتمال (ML) منتشر شد. لاولي نشان داد كه تحليل عاملي مي تواند به عنوان يك تكنيك آماري جالب در بسياري از موقعيت هاي پژوهشي كاربرد داشته باشد.

درك مفهومي تحليل عاملي و كاربرد آن
بنا بر آنچه گفته شد، تحليل عاملي تكنيكي است كه كاهش تعداد زيادي از متغيرهاي وابسته به هم را به صورت تعداد كوچكتري از ابعاد پنهان يا مكنون (عاملها) امكان پذير مي سازد بطوریکه در آن کمترین میزان گم شدن اطلاعات وجود داشته باشد. هدف اصلی آن، خلاصه کردن داده هاست.این روش به بررسی همبستگی درونی تعداد زیادی از متغیرها می پردازد و در نهایت آنها را در قالب عاملهای عمومی محدودی دسته بندی و تبیین میکند. بنابراين ارزش تحليل عاملي اين است كه طرح سازماني مفيدي به دست مي دهد كه مي توان آن را براي تفسير انبوهي از رفتار با بيشترين صرفه جويي در سازه هاي تبيين كننده، به كار برد.
تحلیل عاملی ،برخلاف رگرسیون چندگانه ،تحلیل تشخیصی یا همبستگی کانونی (که در آنها تعداد زیادی متغیر مستقل و یک یا چند متغیر وابسته وجود دارد)روشی هم وابسته است که در آن کلیه متغیرها به صورت همزمان مد نظر قرار میگیرند.

مفاهیم کلیدی روش تحلیل عاملی:
-اشتراک:میزان واریانس مشترک ،بین یک متغیر با سایر متغیرهای به کار گرفته شده در تحلیل عاملی
-مقدار خاص:میزان واریانس تبیین شده بوسیله هر عامل
- مقدار ویژه: هرکدام از بارهای عاملی را به توان 2 برسانیم و با هم جمع کنیم (مجموع مجذورات بارهای عاملی)
- عامل:عبارت است از ترکیب خطی متغیرهای اصلی که خلاصه شده اند.
-بار عاملی: عبارت است از همبستگی بین متغیرهای اصلی و عوامل
-ماتریس عاملی:جدولی است که بارهای عاملی کلیه متغیرها را در هر عامل، نشان میدهد.
-چرخش عاملی:فرایندی است که برای تعدیل محور عامل به منظور دستیابی به عاملهای ساده و بامعنی
-نمره عاملی: تحلیل عاملی متغیرهای اصلی را در تعداد محدودی از عاملها خلاصه میکند.

مراحل اجرای تحلیل عاملی:
مرحله 1- تولید ماتریس همبستگی برای تمامی متغیرهای نمونه آماری:
ماتریس همبستگی ماتریسی مربعی از ضرایب همبستگی متغیرها با یکدیگر است.
برای اینکار باید مشخص شود که آیا هدف، محاسبه همبستگی بین متغیرهاست یا بین پاسخگویان.به عنوان مثال ممکن است داده هایی از 70 نفر را در مورد 10 سوال مربوط به ازدواج گردآوری شده باشد این امکان وجود دارد که همبستگی بین هریک از 10 متغیر و یا بین هرکدام از پاسخگویان محاسبه شود.

اگر هدف مطالعه، تلخیص متغیرها باشد ،در اینصورت باید همبستگی بین متغیرها محاسبه شود این روش به تحلیل عاملی نوع R معروف است.اگر تخلیل عاملی برای ماتریس همبستگی بین پاسخگویان به کار برده شود،در اینصورت روش فوق را روش تحلیل عاملی ،نوع Q میگویند.
تحلیل عاملی نوع Q به دلیل مشکل بودن کمتر،مورد توجه قرار گرفته و بیشتر از روش تحلیل خوشه ای برای طبقه بندی پاسخگویان استفاده میشود.
به عنوان مثال اگر پاسخگویان بوسیله شماره مشخص شوند نتایج تحلیل عاملی از نوع Q ممکن است نشان دهد که افراد شماره های 2،5،10و14 شباهت بیشتری به هم دارند و چون این افراد بار بیشتری بر یک عامل دارند(یعنی همبستگی بین آنها زیاد است) بنابراین افراد فوق میتوانند در یک گروه قرار گیرند.
یکی از روشهای انتخاب متغیرهای مناسب برای تحلیل عاملی استفاده از ماتریس همبستگی است.از آنجا که اساس روش تحلیل عاملی بر همبستگی بین متغیرها اما از نوع غیرعلی استوار است بنابراین در استفاده از این روش باید ماتریس همبستگی بین متغیرها نیز محاسبه گردد .توصیه میشود متغیرهایی که با هیچ متغیری همبستگی لازم را نداشته باشند از تحلیل حذف گردند .
البته آماره های دیگری نیز وجود دارند که محقق از طریق آنها نیز قادر به تعیین و تشخیص مناسب بودن داده ها برای تحلیل آماری میباشد. از جمله این روشها روش KMO میباشد.

روش KMO:
مقدار آن همواره بین 0و 1 در نوسان است در صورتی که KMO کمتر از 0.5 باشد داده ها برای تحلیل عاملی مناسب نخواهد بود و اگر مقدار آن بین 0. 5 تا 0.69 باشد داده ها متوسط بوده و اگر مقدار این شاخص،بزرگتر از 0.7 باشد همبستگی های موجود در بین داده ها برای تحلیل عاملی مناسب خواهند بود.


روش بارتلت:
یکی دیگر از روشهای تشخیص مناسب بودن داده ها میباشد آزمون بارتلت ،این فرضیه را که ماتریس همبستگی مشاهده شده متعلق به جامعه ای با متغیرهای نابسته است ، می آزماید. برای اینکه یک مدل عاملی ،مفید و دارای معنا باشد لازم است متغیرها همبسته باشند.پس فرضیه آزمون بارتلت به اینصورت است:
H0 : داده ها ناهمبسته اند.
H1 :داده ها همبسته اند.
پس مطلوب آن است که فرض صفر رد شود. آگر فرض صفر رد نشود مطلوبیت تحلیل عاملی زیر سوال میرود.و باید درباره انجام آن تجدید نظر کرد.
به همین دلیل است که قبل از قبل از تحلیل عاملی بایستی به تشکیل ماتریس همبستگی بین متغیرها اقدام کرد.

مرحله 2- انتخاب مدل تحلیل :
مدلهای مختلفی برای تحلیل عاملی وجود دارد که مهمترین آنها دو روش "تحلیل مولفه های اصلی "و "تحلیل عاملی مشترک" است.
مدل تحلیل مولفه های اصلی زمانی به کار میرود که هدف محقق تلخیص متغیرها و دستیابی به تعداد محدودی عامل برای اهداف پیش بینی باشد.
مدل تحلیل عاملی مشترک ،زمانی بکار میرود که هدف، شناسایی عاملها یا ابعادی باشد که به سادگی قابل شناسایی نیستند.
سه نوع واریانس با توجه به هدفی که ما در تحلیل عاملی داریم قابل تعریف است:
1- واریانس مشترک: آن بخش از واریانس است که با سایر متغیرهای لحاظ شده در تحلیل سهیم میباشد.

2- واریانس خاص: واریانسی است که تنها به متغیرXi مربوط است .

3- واریانس خطا: ناشی از بی اعتباری در داده های جمع آوری شده و یا شانس و تصادف در اندازه گیری پدیده هاست.

زمانیکه از تحلیل مولفه های اصلی استفاده میشود واریانس کل مد نظر است و سهم واریانس خطا و واریانس خاص کم است.در تحلیل مولفه های اصلی ،مقادیر قطرهای ماتریس همبستگی 1 است.
برعکس در تحلیل عاملی مشترک،مقادیر مشترکات در قطر ماتریس قرار میگیرد و عاملها تنها بر اساس واریانس مشترک استنتاج میگردند.

مرحله 3- روش استخراج عامل ها:
برای استخراج عامل ها دو روش وجود دارد:

1- عامل های متعامد
2-عامل های متمایل
در روش متعامد ،عاملها به شیوه ای استخراج میشوند که محورهای عاملی در حالت 90 درجه قرار گیرند و این بدین معناست که هر عامل ، مستقل از سایر عامل ها میباشد بنابراین همبستگی بین عاملها بطور قراردادی صفر تعیین میگردد.
مدل عاملی متمایل،پیچیده تر است در این روش همبستگی بین عاملها صفر نیست و عاملها دارای همبستگی میباشند.
مدل عاملی متعامد از نظر ریاضی، ساده میباشد اما مدل متمایل قابل تعدیل بوده و بیشتر واقع گراست.
اگر هدف تحقیق ،تلخیص تعداد متغیرهای اصلی بدون توجه به اینکه نتایج عاملهای استخراج شده تا چه حد معنی دار خواهد بود انجام گیرد در اینصورت روش متعامد روش مناسبی خواهد بود.
زمانیکه 3 مرحله قبل تصمیم گیری شد ،زمینه برای استخراج عاملهای اولیه چرخش نیافته فراهم میشود.با بررسی ماتریس چرخش نیافته،محقق میتواند به جستجوی روشهای تلخیص داده ها و تعیین تعداد عاملهای استخراجی بپردازد.اما تعیین نهایی تعداد عاملها پس از دستیابی به ماتریس عاملی چرخش یافته امکان پذیر میباشد.
با توجه به هدفی که محقق دارد ،در این مرحله ممکن است محقق با تفسیر عاملها به کار خود پایان دهد و یا ممکن است مقادیر عاملی را برای استفاده در تحلیل های دیگر مانند رگرسیون ،محاسبه کند.


مرحله 4 چرخش عاملها:
یکی از مفاهیم مهم در تحلیل عاملی ، چرخش عاملهاست. بسیاری از آماردانان و محققان معتقدند که در بسیاری از موارد ،عاملهای چرخش نیافته کافی نیستند زیرا چرخش عاملها از ورود برخی از متغیرها در عاملهای مختلف جلوگیری میکند و ساختار عاملی مناسب و قابل تفسیرتری ارائه میدهد.بنابراین دلیل اصلی چرخش عاملها دستیابی به ماتریس عاملی ساده و از نظر تئوریکی معنادار و قابل تفسیرتر است.
عاملها به دور مبدا ،چرخش داده میشوند تا موقعیت جدیدی کسب کنند.
دو نوع چرخش وجود دارد:
1- چرخش متعامد
2- چرخش متمایل

در چرخش متعامد،زاویه محورهای عمودی و افقی در حالت 90 درجه باقی میماند.اما اگر در چرخش عاملها ، زاویه بین محورها در حالت 90 درجه باقی نماند این نوع چرخش ، چرخش متمایل است.
از آنجا که در روش چرخش متمایل ضرورتی ندارد که محورهای عاملها به صورت قائم باقی بمانند بنابراین این روش از انعطاف بیشتری برخوردار است.همچنین این روش واقعیتر به نظر میرسد.
آنچه که مسلم است هدف همه روشهای چرخش عاملی، ساده سازی سطرها یا ستونها یا هر دوی آنها در ماتریس عاملی برای تسهیل در تفسیر میباشد.
هدف از ساده سازی سطرها ،نزدیک کردن داده های هر سطر در حد امکان به صفر میباشد.و هدف از ساده سازی ستونها نیز نزدیک کردن مقادیر آن در حد امکان به صفر میباشد. سه روش عمده متعامد برای تحقق این اهداف فرموله شده است.
روشهای چرخش عاملها:
1-کوارتیماکس
2-وارتیماکس
3-اکوایماکس
روش کوارتیماکس در ایجاد یک ساختار عاملی ساده تر موفق نمیباشد مشکل این روش در آن است که سعی میکند در فرایند چرخش ، یک عامل عمومی به دست آورد در حالیکه هدف اصلی چرخش ماتریس عاملی ،دست یابی به یک عامل عمومی وسیع نمیباشد.
در مقابل روش واریماکس به دنبال مختصر کردن و ساده سازی ستونهای ماتریس عاملی است .هرچند که محاسبات جبری برای روش کوارتیماکس ساده تر از روش واریماکس میباشد اما واریماکس جداسازی عاملها را به طور شفاف تر و واضح تر نشان میدهد.
به هر حال روش واریماکس استفاده وسیعتری در بین محققان دارد.

معیارهای استخراج تعداد عاملها:
به طور کلی به تعداد متغیرهایی که به تحلیل وارد میشود میتوان عامل استخراج کرد اما عاملهای آخری سهم بسیار کمتری در تبیین موضوع خواهند داشت.
اگرچه مبنای کمی دقیقی برای تصمیم گیری در مورد تعداد عاملهای استخراجی ارائه نشده است اما ضوابطی وجود دارد که از آنها در تصمیم گیری برای تعیین تعداد عاملهای استخراجی استفاده میشود.که این معیارها به شرح زیر هستند:
1- معیار مقدار ویژه: این معیار ساده ترین روش برای تعیین تعداد عاملهاست.در تحلیل مولفه های اصلی تنها عاملهایی که مقدار ویژه آنها بیشتر از یک باشد به عنوان عاملهای معنی دار در نظر گرفته میشود و کلیه عاملهایی که مقدار ویژه آنها کمتر از یک است از تحلیل کنار گذاشته میشوند.
بسیاری از محققان از جمله کیسر ،مقدار ویژه 1 را مبنای تعیین تعداد عاملها قرار میدهند اما زمانی که تحلیل عاملی مشترک به عنوان مدل تحلیل انتخاب میگردد معیار مقدار ویژه 1 باید قدری تعدیل شود.
رهیافت مقدار ویژه زمانی که تعداد متغیرها بین 20 تا 50 باشد قابل اعتماد به نظر میرسد.اگر تعداد متغیرها کمتر از 20 باشد ممکن است به دلیل کوچک بودن مقدار ویژه حتی یک عامل هم استخراج نشود.اگر تعداد متغیرها بالای 50 باشد در اینصورت عوامل زیادی استخراج میشود که غیر معمول است.
2- معیار مقدار پیش بین:
در این روش محقق از قبل تعداد عاملها را مشخص میکند.
3- معیار درصد واریانس:
معیار درصد واریانس تبیین شده توسط عاملها نیز ضابطه دیگری برای تعیین تعداد عاملهاست.در این روش درصد تجمعی واریانس مبنای تصمیمگیری است.فرایند استخراج عوامل تا زمانی ادامه می یابد که این عامل ها بتوانند حداقل 95 درصد واریانس داده ها را تبیین کنند.

معیار تعیین سطح معنی داری بارهای عاملی:
برای تفسیر عاملها باید مشخص شود که کدامیک از بارهای عاملی باید به عنوان مقادیر معنی دار لحاظ گردند برای اتخاذ این تصمیم به اینصورت عمل میکنیم:
هرچه میزان بار عاملی بیشتر باشد سطح معنی داری آنها در تفسیر ماتریس عاملی افزایش می یابد.استفاده از این معیار زمانی مناسب است که تعداد نمونه ها بیش از 50 مورد باشد.
بارهای عاملی که بزرگتر از +-0.3 باشند معنی دار
بارهای عاملی که بزرگتر از +-0.4 باشند دارای سطح معنی داری بالا و
بارهای عاملی که بزرگتر از +-0.5 باشند بسیار معنی دار
تلقی میشوند.

۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

بررسی و مرور شاخص تمایلات ssi

چیزی که ازش به عنوان تمایلات عمومیsentiment اسم برده میشه و روند اون با نسبت بسیار بالایی با ترند قیمت در خلاف جهت هست
لینکهای زیر امار این اطلاعات رو ارائه میدن
http://www.dukascopy.com/swiss/engli...tch/sentiment/
http://www.easy-forex.com/int/insideviewer/
http://www.mt5.com/market_inside/forex_summary_position
https://www.dailyfx.com/technical_analysis/sentiment/

به عنوان مثال اگه بازار به شدت بول بشهbull شاخص تمایلات بیر bearمیشه و بلعکس
(متاسفانه بازار گوسفندی رو هنوز اونا کشف نکردن و معادل سازی ندارن )
این شاخص یه شمیر دو لبه هست
یادمه یک سری از دوستان توی انجمن اریا سابق بودن که تفکرشون این بود هر پوزیشنی رو برخلاف عمومی بگیرین مثلا اگه همه بای زدن اونا سل و و بلعکس
برخلاف اون دوستان عزیز من فکر میکنم این امار نه اینکه نشان بده عموم در تشخیص ترند اشتباه میکنه
اتفاقا برعکس عموم درست تشخیص میدن
پس دلیل چیه ؟ نمیخوام بگم جواب من یه جواب صد درصده ولی تا اونجا که روش کار کردم دلیلی هست که همه از اون اطلاع دارن
اجازه ندادن به گسترش سود و ماندن در پوزیشن های در گل فرو رفته
خیلی از کاربران بازارهای عموما لوریج دار (و شاید هم گفت تمامی بازارها ) وقتی پوزیشنی در ضرر میره بجای اینکه از کشتی در حال غرق بپرن بیرون دست به دعا میشن و استخاره میگیرن
و وقتی در سود هستن به سرعت خارج میشن
به عنوان مثال اگه اطلاعات ssi eurusd رو از یک سال قبل بروکر oanda
از این لینک استخراج کنیم http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/...ical-positions
اگه ازمون سنجش همبستگی رو برای قیمت و تمایلات با پریود سه تا دوازده روی EURUSD & EURUSD Position RatiosI انجام بدیم
روند هرچی بلند مدت تر باشه (پریود های بالاتر ) همبستگی منفی تره یعنی استنباط من اینه که تریدرها و پوزیشنهای در ضرر رفته با مرور زمان درحال افزایشه
حالا شاید کسی باشه بگه نه این عموم در حال اشتباه هست و داران پیش بینی اشتباه میکنن
یه ازمون دیگه انجام میدیم
میزان همبستگی بین ssi حال حاضر رو با قیمت اینده مورد سنجش قرار میدیم
اصطلاحا ssi رو شیفت میدیدم
نتیجه کاملا برعکسه
همبستگی به شدت کاهش پیدا میکنه
یعنی اگه عموم اشتباه میکرد ترند اینده باید با شدت بالاتری (حد اقل در پریود های پایین تر ) همبستگی منفی ایجاد میشد
با توجه به اینکه تغییرات ssi به روند قیمت اینده همبستگی کاهشی داشت برای سنجش درستی تمایلات رو با روند قیمت در گذشته مورد سنجش همبستگی قرار میدیم
شیفت یک واحد قیمت به گذشته ( بررسی اینکه قیمت یک واحد زمانی قبل با تمایلات حال حاضر چه رابطه ای داره و اینکه قیمت گذشته چه تاثیری روی جو کنونی داره )
همبستگی به شدت منفی تر میشه و استنباطم بر اینه که اصرار بر پوزیشن اشتباه هست که تمایلات رو خلاف روند می کنه نه تحلیل اشتباه

۱۳۹۲ بهمن ۵, شنبه

دلار, همبستگی ها

بطور میانگین از سال 1994 تا اخر 2013 بالاترین همبستگی با سهام داو جونز ایالات متحده رو جفت ارزهای AUDJPY ,NZDUSD, با کورلیشن مثبت و USDCAD با کورلیشن منفی داشته قدر مطلق کورلیشن کانادا حتی از AUDJPY ,NZDUSD هم بالاتره به نحوی میشه گفت Effective exchange rate index- دلار کانادا که مهم ترین شاخص سنجش ارزش ذاتی ارز هست (نرخ فعال ارز) با شدت تمامی تحت تاثیر ارزش سهام ایالات متحده هست ( به عنوان بازار بزرگی از مصرف نفت ) ارز کانادا ارزی کالایی و پیوند خورده با نفت هست و در مواقع ریسک پذیری تقاضا میشه
همچنین خود دلار امریکا یک ارز ایمن ولی دائم در حال سویچ هست. یعنی این ارز هم در ریزش و هم در حرکت بازار سرمایه تقاضا میشه (بر خلاف دیگر ارزهای ایمن ین و فرانک )






بنا براین میشه گفت ریزش usd cad نشانه بهتری برای اوج گرفتن بازار سرمایه هست و این ریرش به نوعی نیم سیکل اوج دوران سرمایه گذاری و نشانه های ریزش دلار امریکا محسوب میشه

از طرفی ماکرو در دوران ریزش دلار همچنان در حال بهبود هستن به عنوان مثال اگر شاخص مهم اشتغال ایجاد شده در بخش غیر کشاورزی رو از لحاظ همبستگی با اندیکس دلار بررسی کنیم
از سال 2008 تا 2013 اطلاعات زیر به صورت میانگین استخراج میشه ( سایر سالها به صورت تکی ضمیمه عکسهاس)
روند NFP& USD INDEX
ضریب همبستگی سه ماهه :0.081601785
ضریب همبستگی چهار ماهه :0.088479144
ضریب همبستگی پنج ماهه :0.075543996
ضریب همبستگی شیش ماهه :0.0817577
هفت ماهه :0.082272929
هشت ماهه:0.079589293
نه ماهه:0.070954388
ده ماهه:0.061472512
یازده ماهه: 0.048478948
و یکساله:0.034194591
یعنی بهبود امار اشتغال شاید در بازه یک یا دو ماهه و چند روز حول و حوش اعلام امار دلار با هم همجهت باشن
ولی در بازه و روند بلند مدت اینجور نیست و دلار تحت تاثیر بهبود فضای بازار کسب و کار و تقاضای سرمایه و تاثیر افزایش نرخ بهره پایین با کاهش تقاضا روبرو میشه یک نکته کوچک دیگه هم عرض کنم
لزوما بهبود شاخص ها روی ارزش دلار تاثیر نداره بلکه بهبود شاخصها هستن که تحت تاثیر نرخ برابری دلار هست ( داستان جنگ ارزی و اینکه چرا جنگ ارزی جنگی مهم هست و اینکه چرا چین سعی داره دلار رو گران و ارز خودشو ارزانتر کنه و یا اینکه چرا سوییس سطح EURCHF رو دقیقا زیر نظر داره و اجازه نمیده فرانک در مقابل یورو قویتر بشه )
یا اگه کشوری مثل ژاپن یا استرالیا اصطلاحا اینترویشن کنه (دخالت بانک مرکزی که حجم دخالتها رو از این لینک میتونید ببنیدhttp://research.stlouisfed.org/fred2/categories/32145)
به عنوان مثال اگر همین اشتغال رو بررسی کنیم :
یک راه حل برای پی بردن تاثیرات متقابل استفاد ه از فرمول ریسک بتا سهام هست )
این شاخص بیان میکنه که رو ند و شیب بازدهی یک سهم با بازدهی شاخص کل چه تناسبی میتونه داشته باشه بتا به صورت تکی جهتی را علامت نمیده ولی با ترکیب اون با همبستگی میشه جهت رو هم در بازارها بدست اورد
اگر در فرمول بتا یکبار شاخص دلار و یکبار مجموع اشتغال ایجاد شده را به عنوان شاخص کل در نظر بگیریم میتوان تا حدودی به تاثیر پذیری یک از دیگری پی برد
نکته دیگر اینکه ضریب بتا بر حسب دوره زمانی محاسبه میشه و دارای پریود هست (مثل اینگه بگیم موینج اوریج با دوره تناوب 21 و13و.....)
و در بازار سهام با ثابت نگه داشتن دوره تناوب اگه ضریب بتا بهبود پیدا کرد ( یعنی به سمت کمتر از یک میل پیدا کرد) سهم از لحظ بنیادی در حال تقویت شدنه و تحت ریسک و شوک های بازار
کمتر تحت تاثیر هست
همین خاصیت رو برای اندیکس دلار و شاخص اشتغال و با ریود پنج محاسبه و بررسی کنیم
مشاهده میشه این اشتغال هست که تحت تاثیر ارزش داتی دلاره و نه اینکه ارزش دلار تابعی از این ماکرو باشه و نوسان اندیکس با ضریب خیلی پایین تراز اشتغال در بلند مدت تاثیر میگیره

۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

تاثیر تغییرات فدرال رزرو بر اونس


اونس الان تحت تاثیر انتظارات GDP اینده ایالات متحده در حال پیشرفت هست و تا نزدیک نهم نوامبر این حرکت ادامه داره
جی دی پی طی یک باز نگری از 1.7 به 2.5 و بالاتر از نرخ تورم رسید و انتظار بازار بر اینه تا مهم نوامبر این رقم کمتر از 2.5 باشه
بنا براین بازار در حال حل کردن اتنتظارات افزایش قیمت  اونس هست
اما در گذشته و تقریبا از سال 2007
بر اساس مصوبات فدرال رزرو ایالات متحده که با سیکل منظم  (البته بیشتر سالهای گذشته ) و تحت عنوان  مینوت  منتشر میشه
قرار بود بهره وجوه تا سال 2014 زیر یک نگه داری بشه و هرچه به این زمان نزدیکتر میشم  انتظار افزایش نرخ بهره به بازار مسلط تر و مهم تر ازQE میشه
الان مسئله بر جسته بازار ماکروهای مرتبط با نرخ بهره هست (لیبور-bond   -نرخ وجوه فد -IRX-سواپ   -EURIBOR-و....)
هر چند این دو با هم منتناقض هستن (افزایش همزمان نرخ بهره و ادامه QE) ولی انتظارات بازار بر اساس سیاستهای اینده شکل میگیره تا شرایط موجود ( کارایی بازار )  به همین دلیل هست که لندن به عنوان قلب تپنده و تعیین  کننده نرخ بهره دنیا و  تقریبا تمامی بازارهای مالی تو سر طلا میزنه (در واقع تریدر های فروشنده لندنی نیستن بلکه نرخهای مرتبط با لندن هست که اونس رو نزولی میکنه)
که با احتمال بسیار بالایی بانک فدرال با توجه به تدام نرخ بیکاری بالای 7- سیاستهای خودشو در خصوص حفظ نرخ بهره وجوه  زیر یک تدام میده و طلا باز هم اوج خواهد گرفت
اما با توجه پایان ماموریت برنانکی این برنامه های دور تر کردن هدف زمانی افزایش نرخ بهره بعد از تثبیت رسمی جانشین جدید اعلام خواهد شد که دوباره دوران اوج گرفتن اونس خواهد بود
به نظرم  از دید بلند مدت قیمتهای رنج و مرتبط با موج چهار از شمارش الیوت معقول تر ( الگوهای کامپلس و پیچیده نامفهوم ) برای طلا متصور خواهد بود تا زدن سقف های جدید
و  میشه انتظار داشت بار هر اعلام خبری و بعد از افت هیجان خبر های مهم در جهت معکوس طلا  حرکت کنه
 در کل خرید های در کف طلا  ریسک کمتری از فروش در سقف خواهد داشت
و البته این زدن سقف جدید و حاکم شدن امواج  موج پنج در صورتی هست که ریس جدید اهداف زمانی افزایش نرخ بهره رو دور تر کنه

۱۳۹۲ شهریور ۲۸, پنجشنبه

جایی حساس برای اونس

اونس در یه منطقه مهم هست در صورتی که بالای 1379 یه کلوز تشکیل بده ( جهت اورلپ شدن موج یک و چهار و در نتیجه ابطال الگوی پنج موجی نزولی )یا حد اقل لمس کنه شانس صعود بالا می ره
در غیر این صورت احتمال تکمیل یه ساختار پنج موجی نزولی محتمل هست ( با کم چشم پوشی از اورلپ شدن موج یک و چهار در حد شادو کندلها . بر اساس کلوز کندل اورلپ نستن و هنوز شانس سقط زیاده )
قوی ترین ماکرو حامی این سقوط GDP فوق العاده ایلات متحده هست
اما ماکرو های زیادی برای صعود طلا وجود داره ( از افزایش مدعیان بیکاری تا افزایش جمعیت زیر خط فقر ایالات متحده و افت شاصهای مرتبط با تورم محرک و.....)
اگه قیمت بالای 1379 رو ببینه بازم شانس سقوط هست اما ابتدای پترنی خواهد بود که با احتمال بسیار بالایی ساختار یک دو سه صعودی رو داره

حاکم شذن شرایط جنگ ارزی

انک مرکزی اروپایی یه فکرایی برای کاهش نرخ بهره داره
ECB Asmussen says interest rates to be low for some time @ Forex Factory

موسسه رتبه بنذی فیتچ در مورد بحران بدهی چین هشدار داده
Fitch warns again on China debt - Economy

SNB هم میخواد توی بازار ارز دخالت کنه
SNB Affirms Franc Ceiling Commitment to Protect Economy @ Forex Factory
سیگنالهایی برای جنگ ارزی
از نظر روانی با توجه به اینکه جایگاه طلا رو به عنوان یک دارایی امن تقویت میکنه
با توجه به شوکهای جنگ ارزی به نفع اونس هست
اما اینکه چطور دخالت کنن بانکهای مرکزی ( ایا ارز خودشونو تزریق کنن و یا ارز بخصوصی رو جمع کنن ) تاثیرات متفاوتی داره
بحران بدهی در حال گسترش به سمت چین هست
این کشور اگه این هشدار فیچ رو دریافت کنه و بهش اهمیت بده
به احتمال زیاد دخالتش به صورت جمع اوری دلار بازار و (گران کردن دلار )
و در این حالت به نفع اونس خواهد بو د
(گران شدن دلار با توجه به حاکم شدن شرایط جنگ ارزی به معنی سیگنال ریسک گریزی و تقویت طلا و دلار همزمان خواهد بود )
جنگ ارزی یه خبر بد برای اقتصاد متکی بر نفت ایران خواهد بود
دفعه قبل جایی بود که احمدی نژاد گفت نفت محاله بیاد زیر صد دلار
اتفاقا تا حد بسیار پایینی هم افت کرد ( اگه اشتباه نکنم زیر هر روز ده تا بیست دلار افت میکرد )
چین تمام تزریق امریکا به بازار مسکن رو جمع کرد و اون بحران اقتصادی امریکا رقم خورد
( 2007)

ادامه محرکها ی اقتصادی امریکا

کمیته تصمیم گرفت برای ادامه خرید اوراق بهادار وام مسکن از 40 میلیارد دلار در هر ماه و اوراق بهادار خزانه داری طولانی مدت از 45 میلیارد دلار در هر ماه

همونی شد که انتظارش بود