۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

محاسبه ارزش واقعی دلار در برابر ریال بر اساس نظریه برابری قدرت خرید









نظریه برابری قدرت خرید ابراز  می کنه که ارزش ارز دو کشور باید به مبنایی باشه تا
قدرت خرید مردم هر کشور بر اساس اون برابر باشه  به زبان ساده اگه قیمت یک کالا در کشور الف
رو در  نرخ برابری ارز اون کشور ضرب کنیم  معادل ارزش کالا در  کشور ب  بدست بیاد
مثلا بنزین  در امریکا ده دلار هست  و نرخ برابری دلار به ریال 120 تومان  با ضرب ده در
صد و بیست  قیمت بزنین در ایران بدست بیاد و به عنوان مثال 10*120=1200 تومان قیمت هر لیتر بنزین
فرض کنیم قیمت  بنزین در ایران 900تومان ارزش گذاری شده
بازار دو حالت داره یا ازاد و یا  سوبسید دار
در حالت بازار ازاد موجب ایجاد یک بازار اربیتراژی میشه و بزنین ایران به سمت امریکا صادر میشه
به طوری که  با پرداخت هزار و دویست  تومان در ایران بجای یک لیتر- 1.33 لیتر میخرن  و این 1.33 رو در امریکا به
13.3 دلار نقد می کنن و از این بین 3.3 دلار سود بدست میاد این حالت اونقدر ادامه پیا می کنه تا کفه عرضه به تقاضا بچربه و قیمت بنزین  در امریکا و ایران  به تعادل برسه (با فرض صفر بودن هزینه های حمل ) در حالت سوبسید دار بجای اربیتراز واژه قاچاق رو بکار می بریم
در حالت قاچاق با اربیتراژ از نظر سود دهی فرقی نداره و فرقش در نوع عملکرد سیستم بازار هست که بجای نظام عرضه و تقاضا  مقررات باعث مصنوعی نگه داشتن  قیمت هست و این سوددهی تا زمانی ادامه داره که  مقررات  حمایتی حذف بشه
برای سنجش ارزش دلار به ریال ( با توجه به تورم قیمت ها که جدیدا  ایجاد شده ) هفت قلم کالا البته با تکیه بر کالاهای با مطلوبیت عام  و تا حدودی امکان تولید  داخلی   در یک  سبد انتخاب شده که شامل 
شیر گوشت موز سیب زمینی موبایل و لپ تاپ –می باشد
 از میانیگن اونها  قیمت تقریبی دلار 3500-3600 تومان شده  که به نظرم در اینده نزدیک این  حرکت با سمت بالا و افزایش قیمت  مجدد انجام میشه
اما سبد ما چند تا کاستی داره
1-     تعداد کالاهای اون محدود هست
2-     وزن بعضی از کالا در زندگی بیشتر هست که لحاظ نشده
3-     حاملهای انرژی و حمل و نقل در اون لحاظ نشده
4-     کیفیت محصولات قابل کنترل نبوده
5-     عامل  تحریم ها در اون لحاظ نشده و
6-     ......
علی رغم این کاستی ها  به لحاظ (در نظر بیگیرد شاخص همبرگر مک دونالد اکونومیست  فقط یک قلم کالا ولی فروش توسط یک شرکت در کشور های مختلف  را  لحاظ می کنه که میشه گفت این شاخص بیشتر از ممحاسبه  برابری قدرت خرید برای مقایسه تورم دو کشور ارزشمندهست ) با وجود عدم دسترسی به داده های رسمی ایران  سبد کالایی  خوبی هست
 جالبه بدونید داده های اقتصادی ایران از 2010 میلادی 
رو نمیشه از پایگاه داده های معتبر بین المللی بدست اورد


داده های بین الملی رو چطور بدست اورد
از دو سایت
و
 و مقایسه بنیاد های ماکرو اقتصادی دو کشور مورد نظر
(به عنوان مثال محاسبه نرخ رشد سرانه تولید دو کشور از سال پایه تا سال مورد نظر و ضرب اون در نرخ برابری سال پایه  یا  محاسبه تفاضل تورم دو کشور و ضرب اون در ارزش ارز در سال پایه )
به طور میانگین سال 1380 تورم ایران 16 درصد و امریکا 2 درصد بوده
تفاضل رشد تورم ایران  چهارده  درصد هست
جدول مدل تورمی  با لحاظ کردن تورم میانگین- نرخ ارز هر سال بدست میاد

 

که با میانگین محاسباتی سبد  کالای ما همخوانی خوبی داره
بنا براین اگر نه در کوتاه مدت اما در بلند مدت  یک فرصت برای ورود سرمایه ها به بازار ارز فراهم شده  که تا  حل معضلات زیر این فرصت پا برجاست


اینکه چرا قیمت در ایران اینقدر سریع رشد کردن و یک حالت سوپر تورم به وجود اومد و ایا شانسی برای بازگشت قیمت ها وجود داره ؟بزارید راحت و قبل از توضیح بگم خیر اما چرا ؟

جدول بالا محاسباتی هست و تاهمین سال 1389 نرخ ارز همون 920-950 یعنی  ارزش ارز به صورت مصنوعی و حمایتی  یه چیزی حدود
هزار تومان یا دوبرابر  رشد قیمت اجناس جا مونده بود  درسته این قیمت تغییر نکرده بود
ولی دست نامرئی بازار اونو در قیمت کالا ها  لحاظ کرده بود
وقتی زمزمه ی ازاد سازی قیمتها در ایران سر داده شد هیچ برنامه ای  برای ارز لحاظ نشده بود
و تورم پنهان ذخیره شده در نرخ ارز خودش را به جایگاه واقعیش رساند  
ترس –سود جویی و بی برنامگی باعث شده رشد قیمت کالا  مجددا تحت تاثیر رشد نرخ برابری صعود کرده و تورمی مضاعف بر اقتصاد ایران تحمیل شود  
 به علت همین ترس و  با وجود نادرست بودن رشد ناگهانی قیمت باعث  کاهش  سرعت گردش پول شده
( به زبان ساده کی حاضره یه کالا کم ریسک با قیمت مناسب خریده رو با  ریال جایگیزرن کنه
و همچنین رکود بازار باعث کاهش معاملات شده ) و یک افت ارززش پولی پایدار  ایجاد شود

افزایش  سرعت گردش پول :

اگه قرار باشه با وجود رکود-- تحرک ایجاد کنیم  الان بهترین زمان هست که پول الکترونیکی رو
به سرعت جایگزن پول نقد کنیم  -کارتهای اعتباری با  معادل وثیقه صادر کنیم و با حساب جاری بدون اعتبار خدا حافظی کنیم عموما افرادی که چک برگشتی دارن یک مدیر مالی خب خرد یا کلان نیستن و  
خاصیت حساب جاری فعلی به وسیله چک برگشتی  این اجازه رو به این افراد میده تا ریسک خودشونو به قسمتهای فعال و عموما تولید کننده  انتقال بدن مخصوصا در جوامع خرده پای روستایی  و کشاورزی که مبلغ خیلی از این چکهای برگشتی  صد درصد  زندگی و توان مالی  تولید کنندگان  خرد جامعه و افزایش شکاف طبقاتی  جامعه هست
حذف روش فعلی حساب جاری در کاهش شدید حجم نقدینگی  موثره و موجب تقویت پایه پولی میشه
2- افزایش حجم نقدینگی  با تزریق حدودا سه و نیم هزار میلیارد در هر دوره پرداخت یارانه ایجاد می شود
این یارانه قبلا به صورت  غیر نقدی پرداخت میشد که روی حجم ظاهری عرضه پول و نقدینگی جامعه تاثیر نداشت( ولی  مدل مصرف  رئ بشدت  اسرافی ومضر  کرده بود ) یارانه چهل و پنج هزار تومانی بجز تحریک شاخص خورده فروشی (تقاضای کاذب به علت نوع فرهنگ و اجبار  سیستمی  در  مصرف ایرانی )  و ایجا د تورم فزاینده  چیز دیگه ای ایجاد نکرده  و نخواهد کرد
تزریق نقدینگی زمانی مفید هست که به همان نسبت نرخ رشد -,اقتصاد ما هم بزرگ و قوی شده باشه و یا پتانسیل  و شرایط رشد رو داشته باشه
 شاید  به نظر خیلی ها این درست نباشه اما باید هرچه سریعتر  یارانه ها را قطع کرد و فقط اقشار بخصوصی در حد تامین حد اقل های زندگی رو پرداخت کرد
زیر ساخت ایجاد پتانسیل رشد: امنیت و نبودن رانت های اختصاصی هست
متاسفانه ایران زیر تحریم و هر ان گمان حمله نظامی به ان برده می شود  
بنا بر این قدم اول  برقراری رابطه با دنیای خارج و نوشیدن جام عسل و نه زهر هست
قدم دوم قطع کردن دستهای پنهان جذب نقدینگی  رانتی هست که سیستم بانکی ما داره با نحو احسنت با همکاری با این دست پنهان به اقتصاد  ایران ضربه وارد می کند  
 بدهی و بدهکاری  تولید ثروت نمی کنه  الان ایران به نحو بسیار بدی در حال تزریق  .وام های خرد و کلان بدون برنامه و عموما رانتی-سیاسی  است  
اقتصاد ما از کنترل بازار با نرخ بهره خارج شده و این ابزار  برای کاهش تقاضای پول کارایی نداره
هفت درصد سود نرخ بسیار بالایی هست  که  حتی در سیستم بانکی این به سی درصد هم رسیده  همچنین وامهای با ارزشو حجم بالا  به صورت گزینشی به افراد خاص  پرداخت میشن  باید قبول کنیم لفظ بانکداری اسلامی فقط در حالت تئوری هست و ما عملا یک بانکداری بدون قانون هستیم و حتی با معیارهای بانکهای غربی هم تطابق نداریم (به زبان سادهو تئوری  بانکداری اسلامی به منشا و مبدا و نحوه مصرف پول (نظارت بر مصرف ) حتی مبادله خود کالا بجای  تامین نقدینگی  تاکید داره و روش بودن پلان تجارت لازمه در حالی که  در مدل غربی منشا مهم هست و فرض بر اینه  دست نامرئی  بازار خودش باعث میشه  راه درست سرمایه گذاری انتخاب شود
 همین فرض  اشتباه باعث بحران مسکن امریکا و اتصال اون به بحران اروپا شد در واقع خود نظریه پردازان غربی هم به  دوران  رکود اقتصاد تاکید دارن و علی رغم سعی در  طبیعی و عادی جلوه دادن دورانهای رکود دارن از تشریح و یا پیش بینی رکود ناتوانند چه بسا  اگه علتش رو قبول یا پیدا  میکردن برای اون ره حلی رو پیدا می کردن)

اصلاح سیستم بانکی و مستقل عمل کردن بانک مرکزی از نهاد های سیاسی :

 قرض گرفتن خصلتهای خوب مثل پرورش یک میوه پیوندی هست تمام توضحیات فوق دلیل بر رد کارایی مدل غربی نیست و این مدل واقعا ارزشهای خودشو داره  (به عنوان مثل سادگی بیشتر و کنترل عالی روی مبدا پول – التزام گیرنده به داشتن پلان سود ده تجاری و... )
سیستم بانکداری ما باید این نکات مثبت و سایر ریزه های اونو برداشت کنه و بومی سازی کنه
1-     تقریبا کلیه وامهای بانکهای تخصصی ما به صورت سیاسی  پرداخت می شن
    به عنوان مثال منشا معرفی تمامی طرحهای  صندوق  توسعه کشاورزی از فرمانداری و استانداری ها
خارج میشه و گاها دیده شده طرحهاو افراد ورشکسته با همون طرح ورشکسته قبلی  به بانک  معرفی میشن
حتی اگه فرض بر نظارت دولت باشه سیکل پرداخت های هدفمند رو بهتره معکوس کرد
1- فرد -2بانک-3- نهادهای بالا دستی   
2-     تنوع سرفصلهای اعتباری اجازه یک پردازش مدل سازی انسانی رو سلب میکنه  وجوه اداره شده از بند یک تا هزار که حتی الفبا هم جوابگو این ها نیست . ماشینها و کامپیوترها در مدل سازی  واقعی اگه توان داشتن یک مدل بالاتر از خودشون تولید میگردن تا اون حد که جهان به انفجار هوش می رسید –کاهش سرفصلهای اعتباری  فرصت تصمیم گیر های سریع تر و بهتر رو فراهم میکنه
3-     همچنین لازمه پرداخت تسهیلات رو به شدت کاهش داد نه از طریق افزایش نرخ بهره که از طریق
کاهش شدید پرداختهای تسهیلات به صورت دستوری و ابلاغ به بانکها  – مخصوصا تسهیلات خرد با توجه به شرایط فعلی اقتصااد ایران  چه بیشتر این تسهیلات در قابل مدل جدید اعتبار حساب جاری قابل توجیه و از لحاظ عدالت  رضایت بیشتری ایجاد میکنه






۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

نوسانات ppi (عدم ثبات قیتها )

یکی از شاخص های تورم داخلی PPI میباشد که هزینه های تولید کننده را برای کالاهای ثانویه که به مصرف میرسد مشخص میکند

بلطبع افزایش PPI منجر به افزایش تورم میشود ! اما اگر شاخص قیمت مصرف کننده بیشتر از تورم انتظاری بانک مرکزی افزایش پیدا کند نه تنها منجر به تقویت ارز محلی نمیشود بلکه باعث کاهش ارزش ارز محلی میشود

تغییرات در قیمت ppi بیشتر از اونکه یه لیدر باشه یک تب سنج هست
به نظر میرسه افزایش دامنه نوسانات این شاخص (عدم ثبات قیتها ) صرف نظر از جهت تغییرات با دورهای بحرانی اقتصاد همراه هست
به زمان ساده تر تا زمانی که افزایش ارتفاع امواج سینوسی = ریسک گریزی
رنج شدن و تغییرات جزیی= ریسک پذیری
بنا براین اینکه عدد اعلامی این شاخص (تغغیرات این شاخص ) مثبت بوده یا منفی مبین جهت بازار نخواهد بود

تایید ریسک پذیری یا ریسک گریزی رو با جهت امار بیکاری میشه گرفت

ابهام الیوت

مبهم بودن الیوت شاید به این خاطر باشه که خیلی ها الیوت رو مثل یک استراتژی ترید در نظر میگیرن
در حالی که الیوت یه منبع تشریح ساختار هست و الیوت تریدر باید استراتژی خودشو از این نقشه راه استنتاج کنه
کسی که دنبال الگوی کلاسیک مثلث هست روی لبه های الگو از ادرهای امازینگ بای استاپ و سل استاپ استفاده میکنه و عموما روی جهت خروج قیمت تمرکزی نداره
در حالی که یه الیوت تریدر برای یک مثلث یا لگولی توقف قیمت دیگه ای (غیر از قطری ) بر اساس شمارش خودش (و عموما در موج چهار ) به احتمال زیاد از اردر لیمیت در جایی که تارگت الگوی کلاسیک هست و با ریسک به ریواد بالاتر استفاده میکنه و اطمینان داره شانس تحلیل اون بالاتر از 50 نیست رمز کار الیوت ریسک به ریواد هست نه win/lose rate
در شکل پیوست الیوت تریدر از شمارش قوانین :
1- شمارش امواج برای شناسایی ترند و امکان احتمال ادامه بازار
2- قانون عدم پوشایی موج چهار و یک امواج برای ست کردن استاپ لاس
3- و نسبت های فیبو ناسی برای ست کردن تارگتها استفاده می کنه
یا از ترکیب همین قوانین برای شکار موج های دو از سه( لیمیت اردر ) ویا سه از سه (استاپ اردر ) استفاده کرد
به زبان خیلی ساده شمارش محض امواج الیوت و کشف حلقه های تو در تو بیشتر از اینکه کمک کار باشه باعث سردرگمی هست

 

 

 

پول های پیشرو و دنباله رو

  • تقویت دلار آمریکا موجب تضعیف اغلب ارزهای اصلی و پربازده می شود و تضعیف دلار آمریکا به تقویت اغلب ارزهای اصلی و پر بازده منجر می شود .

  • رابطه ی معکوسی میان روند یورو به دلار و دلار به فرانک وجود دارد .

  • تغییرات و چرخش شاخص دلار , برابری یورو به دلار و برابری دلار به فرانک باید همدیگر را تایید کند .

  • دستیابی به سطح مقاوم کلیدی در یک بازار ارز اصلی پیشرو می تواند باعث تشکیل سقف یا کف در دیگر بازار های اصلی شود .

  • ارزهای پر بازده در برابر ین و دلار آمریکا معمولا از روند های مشابه ای پیروی می کنند .

  • در اغلب موارد ارزهای متقاطع ین پیوند های نزدیکی با بازارهای سهام جهانی دارند .

  • سقف و کف و نقاط بازگشتی در ارزهای کالایی نظیر دلار کانادا , دلار استرالیا , دلار نیوزیلند با شاخص قیمت کالا مرتبط است .

  • تغییر روند طلا با چرخش ها و سقف و کف های بازار های ین و ارزهای کالایی می تواند جهت تعیین واگرایی یا تایید بکار گرفته شود .

  • معمولا در بین بازارهای دلار یک ارز عمده می تواند به عنوان راهنما و پیشرو بازار ارز جهت تحلیل بین بازاری شناسایی شود . در اغلب موارد دلار کانادا و یورو ارزهای پیشرو و راهنما به شمار می روند .

سیاست های پولی و مالی مختلط

گاهی اوقات دولت و بانک مرکزی از ترکیب سیاست های پولی و مالی استفاده می کنند .
مثلا اگر هدف دولت و بانک مرکزی آن باشد که بدون افزایش و یا کاهش نرخ بهره , سطح تقاضای کل و تولید و درآمد ملی را افزایش دهد می تواند از سیاست پولی و مالی انبساطی با هم استفاده نماید .
بنابراین سیاست مالی انبساطی تمایل برای افزایش تولید و درآمد ملی و در کنار آن افزایش نرخ بهره دارد .
از طرف دیگر سیاست پولی انبساطی تمایل به افزایش تولید و درآمد ملی و در کنار آن کاهش نرخ بهره دارد .
اگر دو سیاست با هم اجرا شوند , هر دو تمایل به افزایش تولید و درآمد ملی دارند و چون آثار متضادی روی نرخ بهره دارند در صورتی که به طور متناسب به کار گرفته شوند نرخ بهره می تواند ثابت بماند .
برعکس اگر هدف دولت و بانک مرکزی کاهش تقاضای کل و تولید و درآمد ملی باشد , می توانند سیاست پولی و مالی انقباضی را با هم اجرا کنند .

گاهی اوقات ممکن است دولت و بانک مرکزی قصد داشته باشند بدون تغییر تقاضای کل و تغییر تولید و درآمد ملی , نرخ بهره را افزایش دهند . برای این منظور دولت و بانک مرکزی می توانند سیاست مالی انبساطی و سیاست پولی انقباضی اجرا کنند .
سیاست مالی انبساطی تمایل دارد در کنار افزایش تولید و درآمد ملی , نرخ بهره را نیز افزایش دهد .
از طرف دیگر , سیاست پولی انقباضی تمایل دارد در کنار افزایش نرخ بهره , تولید و درآمد ملی را کاهش دهد .
پس هر دو سیاست سبب افزایش نرخ بهره می شوند , اما آثار متضاد بر روی تولید و درآمد ملی دارند .

اگر دو سیاست به طور مناسب اجرا شوند , امکان افزایش نرخ بهره بدون تغییر تولید و درآمد ملی وجود دارد .
برعکس برای کاهش نرخ بهره بدون تغییر تولید و درآمد ملی , دولت و بانک مرکزی می توانند سیاست پولی انبساطی و سیاست مالی انقباضی را با هم اجرا کنند .

پیش بینی دوره رکود از روی ارزهای متقاطع ین

ین ژاپن در طی سال های اخیر به ارز کم بازده مشهور بوده است .
این نام گذاری به دلیل پایین بودن سطح نرخ بهره ی آن در میان اقتصاد های صنعتی صورت گرفته است .
به طور ساده , مسئله ی پایین بودن نرخ بهره باعث شده که اغلب ین ژاپن در بازارهای ارز , عرضه شود و وام گیرندگان آن را در دوران رونق جایگزین ارزهای پربازده نظیر یورو , پوند , دلار استرالیا و دلار کانادا کنند .

بنابراین یکی از ویژگی های مهم ین ژاپن آن است که می تواند واکنش سرمایه گذاران را نسب به شرایط بازتاب دهد .

به طور کلی هرگاه بازارها شرایط عادی و آرامی را سپری کنند و معامله گران تمایل به سرمایه گذاری داشته باشند , انتظار می رود با توجه به تقاضا برای خرید دارایی های مای ین ژاپن به عنوان یک ارز کم بازده در بازار مبادلات ارزی عرضه شود .
این دوره شرایطی است که سرمایه گذاران به سوی دارایی های پرریسک گرایش پیدا می کنند و بدیهی است که ین ژاپن در برابر ارز های پر بازده تضعیف می شود .
اغلب در دوران رونق اقتصادی و صعود بازارهای سهام ین ژاپن در بازارها به فروش می رود که می تواند با شرایط تورمی همزمان رخ دهد .

همچنین هر گاه بازارهای مالی در شرایط آشفتگی به سر برند و معامله گران گرایش به سرمایه گذاری را از دست بدهند , انتظار می رود با توجه به عرضه ی دارایی های مالی , ین ژاپن به عنوان ارز کم بازده , باز خرید و تقاضا شود .
این دوره شرایطی است که سرمایه گذاران از دارایی های پرریسک گریزان می شوند و بدیهی است که ین ژاپن در برابر ارزهای پر بازده تقویت شود .
اغلب در دوران کند شدن فعالیت های اقتصادی یا رکود بازارهای سرمایه ین ژاپن در بازارها خرید می شود که معمولا می تواند با دوره ی کاهش تورم همزمان شود .

خصوصیت و ویژگی ین در بازار مبادلات ارز سبب شده که تغییرات آن وابستگی زیادی به شرایط بازارهای سهام و اوراق قرضه داشته باشد و به شکلی دوره های ریسک پذیری و ریسک گریزی سرمایه گذاران را نشان دهد .

خبر خوان رادیو طلا - ماکرو استراتژی و لیبور میزاهو بانک

امروز یه سر زدم به ماکرو استراتژی میزاهو بانک . این قسمت سایت از بحران 2007 غیر فعال شده بو.د الان دیدم دوباره فعال شده (احتمالا چند روزی هست فعالیت مجد رو از سر گرفتن تحلیل های جالبی داره )
یه قسمت جالب دیگه هم که این بانک داره نرخ لیبور هست که به نوعی تمایلات بازار چین (بزرگترین مقصد سرمایه و جریان سرمایه گذاری)رو هم نشون میده

تا زمانی که لیبور اعلامی این بانک بالاتر از نرخ بیس انگلستان هست بازار کشش ریسک پذیری رو داره و تو مواقعی که لیبور کمتری میپردازه به نوعی مازاد نقدینگی برای سرمایه گذاران ریسک پذیر داریم (ریسک گذیری )

این بانک قبل از بیس استاندارد لیبور خودش رو عمومی اعلام میکنه
Mizuho LIBOR


اخبار طلا

خبر خوان رادیو طلا

اوراق قرضه و اصولا بازار اعتبارات دولتی و تجاری -به قلم eximir

در ابتدا عرض کنم که بازار خرید فروش بدهی های تجاری و دولتی بزرگترین بازار از لحاظ حجم پولی و معاملات ساخته دست بشر است.بنابراین نوسانات این بازار تاثیر بسزایی در دیگر بازارها و همچنین تغییر انتظارات بازیگران کوچک و بزرگ آن دارد.
به چارت مقایسه Yield اوراق قرضه دولتی ایالات متحده ، نیوزیلند و استرالیا نگاه کنید.

همانطور که مشاهده می کنید نرخ بهره اوراق قرضه دولتی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است در عین حال که نرخ خرید فروش اوراق که من اینجا نرخ اوراق 10 ساله ایالات متحده را بعنوان شاخص انتخاب کردم تغیرات چندانی ندارد.این بدان معنی است که در مجموع اوراق در بازار توسط خریداران عرضه نمی شود بلکه خریداران برای خرید ها جدید بهره بیشتری طلب می کنند که البته این بازار دو طبقه دارد که شامل بازار Primary و Secondary است که مطمئنم دوستان با این مفاهیم آشنایی دارند.
حال چگونه می توان تشخیص داد که تحلیل ما با واقعیت بازار منطبق است؟

به بازار اوراق CDS نگاه می کنیم در ضمیمه و مشاهده می کنید که نرخ ایندکس اوراق همه نزولی در مقایسه با ماهها یا هفته های اخیر است.پس بدیهی است نقدینگی ها ایمن تقاضا بشوند و بعنوان یکی محکم ترین و اخرین علایم برای اطمینان از تحلیل به ایندکس های بازار بورس نگاه میکنم و انتظارات بازار و روند را با احتمال بالایی نزدیک به واقعیت تصور خودمان حدس می زنیم و دست آخر به روند تحرکات بازار ارز مراجعه می کنیم که در جلسات بعدی دربراه نحوه تشخیص آن صحبت خواهم کرد.

حال اینکه اصولا عوامل موثر عرضه و تقاضای اوراق قرضه چیست؟
اولین عامل اینست که بازده سرمایه گزاری و سود در بازار های پر ریسک کمتر باشد یا اینکه سرمایه گزاران بسیار بزرگ Super Fund ها پول اضافه برای سرمایه گزاری داشته باشد مثل بانک های سرمایه گزاری و صندوق های بیمه و بازنشستگی.
همانطور که ملاحظه می کنید طیف تمایلات بسیار وسیع است ولی می توان با اندیکاتورهای جانبی که معرفی شد به انتظارات بازار پی ببریم.
مثلا وقتی که SuperFund ها پولدار می شوند این به این معنی است که وضعین اشتغال و دستمزدها بهبود پیدا کرده است که نماینده رونق اقتصادی است و وقتی اوراق قرضه بعنوان دارای امن تقاضا می شود در مسیر مقابل قرار داریم که حد اکثر Risk Aversion است.

کمابیش اوراق قرضه تجاری هم همین رفتار را تبعیت می کنند ولی در مراتب پایین تر البته با وابستگی های منطقه ای و اینکه در کدام اقتصاد فعال هستند.
در موقعتی که اوراق قرضه با تایم پائین تر یا Maturity date کوتاهتر تقاضای بیشتری می شوند در مجموع می توان گفت که بازار منتظر افزایش نرخ بهره است یا اصولا تغیرات در سیاست گزاری های پولی است ولی نزدیک تر شده نرخ بهره کوتاه مدت به بلند یا بنوعی کاهش Spread علامت وخامت اوضاع اقتصادی را دارد.

با مقایسه سطح زیر نمودار اوراق قرضه دو کشور می توان به یک دیدگاه کلی در مورد روند بلند بازار ارز این دو کشور و خصوصا دو کراس مستقیم بین دو کشور رسید


 


عوامل تعیین کننده ارز ایمن -به قلم eximir

یکی از عوامل تعیین کننده در اینکه پول رایج یک مملکت تبدیل به ارز ایمن(Safe Heaven) می شود مقیاس بزرگی یک اقتصاد یا حجم تولید ناخالص تولید آن است که شامل نهاده های بطور عام هزینه خانوار، هزینه های دولتی،تراز تجاری و نهایتا سرمایه گزاری(تراز پرداخت ها) می شود.
هر چه اقتصاد بزرگ تر باشد اتخاذ تصمیمات کلان در آن کار سیاسی و تلاش گروهی بیشتری را می طلبد بنابراین volatility نوسانات نرخ بهره درآن کمتر است و روندهای بلند مدت اقتصادی سیکل های طولانی تری دارند بدین معنی که وقتی اقتصاد وارد دوره رونق می شود بسادگی از نفس نمی افتد و به اصطلاح مومنتوم حرکتی بالاتری دارد و دیر شناب گرفته و به همان میزان دیر از شتاب رشد آن کاسته می شود.
همه اینها نشانه های ثبات اقتصادی را نشان می دهد ( جدای از بحث سلامت اقتصاد) پس طبیعی است که بازار اوراق قرضه این کشورها بشدت جذاب باشد چرا که دولتها معمولا توجه چندانی به کسری بودجه یا surplus آن نشان نمی دهند باز هم به همان مشکلات و پیچیدگی های سیاسی اتخاذ تصمیمات کلان در این حوزه می باشد.

جدولی پیوست کرده ام که نمایانگر ترتیب کشورها نسبت به حجم اقتصاد آن می باشد.دلیل اینکه ارز دو کشور هند و چین با توجه به حجم بزرگی آن هنوز به ارز ایمن تبدیل نشده اینست که درآمد سرانه مردم آن بسیار پیائین است با اینکه قدرت خرید اقتصاد بالاست و این حاکی از انست که پول و قدرت در دست دولت حاکم است و نه مردم آن پس هنوز دموکراسی به حد قابل قبولی درآن نرسیده است می توان نتیجه گرفت حتی با وجود ازاد سازی اقتصاد تمایلات زیادی به بتدیل شدن به یک اقتصاد ایمن در این دو کشور بر خلاق بزرگی اقتصادشان وجود نخواهد داشت مگر اینکه سرکایه گزرای خصوصی و درآمد سرانه مردم افزایش یابد.

دو ایندکس هم برایتان ضمیمه کردم که شاخص هایی است که بنوعی اندیکاتور پیش بینی افزایش نرخ بهره در امریکا هستند




 

 


آنالیز COT -به قلم eximir

فلسفه ایجاد بازار های فیوچرز و آپشن ایجاد یک مخزن غیر مصرفی برای کالاهای اساسی بوده است که به کارائی بازار و جلوگیری از کمبود کالا در بازار کمک شایانی می کند.

قصد نهایی ما دریافتن نیت نهایی بازیگران بزرگ بازار است.انها که بازار را بحرکت در می اورند.بنابراین شما هر چه بزرگ باشید می توانید فرار کنید ولی نمی توانید مخفی بشوید .مگر اینکه مثل عمده بازندگان بازار به عدد تریدرها و concentration ratio تمرکز کنید. زیبایی کار هم در همین است چرا که بر عکس نظر سنجی ها و خط های خبری که هموراه خطای فاحشی در برداشت صحیح از روند کنونی بازار دارند اینجا گردانندگان بازار پولشان را جایی می گذارند که درباره اش حرف می زنند.یعنی اینکه گزارش متعلق بفردی نیست که پول می کیرد که حرف بزند، بلکه فردی است که حرف می زند درباره پولی که سرمایه گزاری کرده است.

من دسته بندی خاص خودم در این گونه بازار ها دارم مبتنی بر قصد و نیت شرکت کنندگان انست و نه آنچه انها خودشان را نامگذاری کرده اند و این ممکن است برای برخی خوانندگان ایجاد سردرگمی کند پس لطفا با دقت دو چندان نوشته ها را بخوانید.

دو نوع بازار داریم که یکی آپشن است که به شما انتخاب نوع معامله را می دهد در موعد انجام معامله که چرایی و چگونگی آنرا بعدا توضیح می دهم.

دیگری فیوچرز است که شما اینده یک کالا را خرید و فروش میکنید ولی دقت داشته باشید که به تعداد هر خریدار یک فروشنده وجود دارد.یعنی اینکه شما اگر یک شمش یک کیلویی طلا می خرید حتما در مقابل آن باید یک فروشنده شمش یک کیلویی وجود داشته باشد در غیر اینصورت این معامله امکان پذیر نیست.

در این بازار سه دسته معامله کننده وجود دارد.

یکی large non commercial ها که فاند هایی هستند که سرمایه های کلان دارند مثل صندوق های بازنشستگی و بانک های سرمایه گزاری و غیره که بقصد سودا گری و speculation وارد اینگونه معاملات می شوند و می رخند و می فروشند به قصد اینکه پول بیشتری بدست باورند.

دیگری commercialها که خودشان را Hedge می کنند در مقابل تغیرات آینده.آنها که نیاز واقعی دارند و وجد این کالایی که دارند انرا معامله میکنند با فلسفه وجودی تجارتشان رابطه مستقیم دارد.مثلا یک تولید کننده پاپ کورن که بدون ذرت امکان ادامه حیات ندارد بنابراین ذرت را در زمانی که احساس میکند به آن نیاز دارد پیش خرید می کند یا به دلیل دیگر پیش فروش می کند.

و دسته آخر commodity Index Trader ها که اصولا با توجه به Volatility بازار روی شاخص بازار شرط بندی می کنند و کاری به اتفاقات داخل خود بازار ندارند.

یک نکته خیلی مهم:

بسیار دیدم کسانی که گزارشات CBOT را با COT اشتباه می گیرند.به شما هشدار میدهم با این اعداد اگر وارد نیستید کار نکنید که می تواند شما را کاملا گمراه کند. من فرض بر این میگیرم که شما با مفاهیم پایه تجارت در بازار فیوچرز و آپشن آشنایی کامل دارید بنابراین لطفا سوالات پیش افتاده و Basic نکنید که اولا پاسخ نخواهم داد با کمال عذرخواهی و Humbling altitude (معادل فارسی آن) دوم اینکه سوالی هم اگر بود طبق روال قبل در تاپیک سوالات بفرمایید در خدمت شما هستم.بهرحال گزارش CBOT مربوط به حجم معاملات روزانه در CME است آنهم در قیمت مشخص یعنی خود ایندکس و فرکانس معاملات در یک قیمت مشخص.COT اما بصورت هفتگی منتظر می شود و ساختار متفاوتی دارد و در فرم Short و long فرمت ارائه می شود.

بازیگران این بازار:بین 70 تا 75 درصد حجم معاملات در بازار را Commercial ها نماینگی می کنند چه فروش باشد چه خرید فرقی نمیکند و قریبا با نسبت 50 – 50 باقیمانده 25 تا 30 درصد را Non-Commercial ها و small Traders بعهده می گیرند.

پایان قسمت اول اینکه ما سه دسته بندی در گزارشات داریم:

future

Future & Option

Commodity Index Trader


Commercials
شامل بانکها و شرکت های چند ملیتی بزرگ می شوند که اصطلاحا Hedgers هم نامیده می شوند. و از سرمایه بسیار بزرگی برخوردار هستند که می توانند در تغییر روند بازار حرف اول و آخر را بزنند یا به اصصطلاح Market movers ها نامیده می شوند.
می دانم که Logic این مساله می تواند بسیار سنگین باشد برای دوستانی که تجربه کار در بازار های فاینانس ندارند ولی این ساده ترین تعریفی است که من می توانستم برای شما داشته باشم.

  1. Hedgersها می فروشند چون می خواهند خودشان را در مقابل ریزش های بیمه کنند. یعنی اگر بهای spot کالا یا ارز مورد نظر پایین آمد در هنگام پرداخت یا عرضه فیزیکی آن بهای زیر قیمت Spot بصورت میانگین بپردازند.

  2. هر چه بهای کالا مورد نظر افزایش داشته باشد، Hedger ها بیشتر می فروشند به منظور اینکه بتوانند بهای میانگین فروش بالاتری داشته باشند.

  3. Hedgersها در اکثر اوقات Bullish هستند یعنی یک نگاه افزایشی و تورمی به بازار دارند. و اینکه در پائین ترین بهای spot Hedgersها در حداکثر خرید هستند و در بالاترین بهای Spot در حداکثر فروش.(این پاراگراف را چند مرتبه بخوانید و بنویسید تا برای شما جا بیافتد).

  4. Hedgersها برای کسب سود از دلالی speculation در بازار نیستند

  5. تمام موارد فوق برای جهت عکس بازار هم صدق می کند

  6. هر چه در باره COT تا بحال خوانده اید را پاره کنید و بریزید در سطل زباله و به همین چند سطری که من برای شما نوشتم بعنوان تحلیل COT بسنده کنید.

Non Commercials

فبلا هم اشاره شد که صندوق های سرمایه گزاری و معامله گران سفته باز هستند و در مقایسه با Hedgersها از قدرت خرید چندان بالایی برخوردار نیستند.

  1. دنباله کننده ترند بازار هستند

  2. هرچه قیمت افزایش یابد آنها نیز به خرید همچنان ادامه می دهند.

  3. در بازار حضور دارند تا از speculation سود بسازند

سقف یا TOP

  • هنگامیکه Non Commercials در حداکثر خرید هستند و Hedgersها در حداکثر فروش

روند Trend

  • Non Commercials در سمت درست بازار نشسته اند و Hedgersها در سمت نادرست و خلاف روند


نتیجه گیری

  1. وقتی در ترند هستیم Non Commercials و Hedgersها در خلاف جهت یکدیگر معامله می کنند

  2. در اکثر اوقات سعی کنید که هیچ کاری نکنید! یعنی اگر Long هستید و هنوز به نقطه Extreme بازار نرسیده اید، Long بمانید.

  3. فراموش نکنید که تفکر شما پول بزرگ نمی سازد بلکه صبر شماست که شما را سرمایه دار می کند.

  4. نقطه Extreme در بازار را از روی اخبار متوجه خواهید شد، وقتی که کلمات Surge، Plunge، Plummet بعد از کالای مورد نظر شما در تیتر خبر ها نقش می بندد.

     

     

آشنایی با بازار پول و بازار سرمایه

بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر دارایی-های مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یک-سال دارند. همچنین می-توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد.
انواع سیستمهای بازار پول:

سیستمهای مالی بسیاری برای قرض دادن و یا قرض گرفتن پول به صورت کوتاه مدت در بازار پول وجود دارد. اغلب این سیستمها بسیار تخصصی بوده و معمولاً توسط شرکتهای حرفه ای و با تجربه بکار گرفته می شوند از قبیل بانکها و مؤسسات مالی بزرگ.

برخی از سیستمهای تخصصی عبارتند از: وجوه فدرالی، تسهیلات تنزیل (discount window )، گواهی سپرده بانکی قابل معامله (negotiable certificates of deposit )، سپرده بانکی مدت دار، توافقنامه های بازخرید (repurchase agreements )، اوراق بهادر سازمانی با پشتیبانی دولت (government-sponsored enterprise securities )، سهام در ابزارهای بازار پول، قرارداد سلف، اختیارات سلف (futures options )، جایگزینهای سلف (futures swaps )

در کنار سیستمهای تخصصی مذکور، سیستمهای سرمایه گذاری دیگری نیز وجود دارد که افراد آشنایی بیشتری با آنها دارند، از قبیل: سرمایه گذاری مشترک کوتاه مدت و صندوقهای مشترک سرمایه گذاری بازار پول. در اینجا نگاه دقیق تری بر STIPها، وجوه دو طرفه بازار پولی و اسناد خزانه خواهید داشت.

STIPها و وجوه دوطرفه بازار مالی:

منابع سرمایه گذاری کوتاه مدت شامل وجوه دوطرفه بازار مالی، منابع سرمایه گذاری دولتی و محلی و وجوه سرمایه گذاری کوتاه مدت دپارتمان های ودیعه بانکی می باشند. تمامی STIPها بعنوان سهام در مخازن عظیمی از ابزارهای بازار مالی بفروش می رسند که دربر گیرنده تمامی ابزارهای بازار مالی فوق الذکر می باشند. بعبارت دیگر، STIPها در واقع ابزاری برای متراکم نمودن محصولات مختلف بازارهای مالی در قالب یک محصول مانند درآمد دوطرفه ثابت یا برابر می باشد که انواع سهام، اوراق بهادار و سایر موارد را شامل می گردد.

STIPها ابزار بازار مالی خاصی را تولید می نمایند که بدون نیاز به دانش فراوان در زمینه ابزارهای گوناگون موجوو در منابع قابل دسترسی می باشد. درحقیقت STIPها میزان مبالغ هنگفت موردنیاز جهت خرید اکثر ابزارهای بازار مالی را کاهش می دهند که عموماً معادل یا بیش از 100000 دلار می باشد.

از میان سه نوع اصلی STIPها، وجوه دوجانبه بازار پولی بیش از همه در دسترس اشخاص قرار دارند. این وجوه توسط شرکت های دلالی و شرکتهای سرمایه گذاری دوجانبه ارائه می گردند که به فروش سهام در قالب این وجوه به افراد و سرمایه گذاران شرکتی و موسساتی خود می پردازند.

وجوه سرمایه گذاری کوتاه مدت توسط بخش های ودیعه بانکی در ارتباط با انواع حساب های ودیعه ای آنها اجرا می گردد. مخازن سرمایه گذاری دولتی و محلی توسط دولت های ایالتی و از جانب دولت های محلی آنها تاسیس می گردند که امکان خریداری سهام مبالغ سرمایه گذاری دولتی-محلی را برای سرمایه گذاران فراهم می آورد.

در مراحل آتی، وجوه دوجانبه بازار مالی در قالب دو بخش رده بندی می گردند: وجوه مشمول مالیات و وجوه معاف از مالیات. وجوه مشمول مالیات سرمایه گذاری ها را در ضمان هایی مانند اسناد خزانه و اوراق بازرگانی قرار می دهند که بمنظور پرداخت درآمد حاصل از سودی بکار می روند که در زمان پرداخت به خریدار سرمایه، موضوع مالیات فدرال قرار می گیرد. وجوه معاف از مالیات نیز در ضمان های صادر شده توسط دولت های ایالتی یا محلی سرمایه گذاری می شوند که از پرداخت مالیات فدرال معاف شده اند. در واقع این دو نوع وجوه دوجانبه بازار مالی نشانگر الگوهای متفاوتی از رشد و ارتقا می باشند که هر یک انواع متفاوتی از سرمایه گذاران را بخود جلب می نمایند.

اسناد خزانه (T-Bills):

اسناد خزانه که اغلب با اصطلاح "T-bills" شناخته می شوند، در حقیقت ضمان های کوتاه مدتی هستند که توسط خزانه یک کشور بر اساس یک روند منظم بمنظور کمک به کسر درآمدهای دولت فدرال صادر و تامین می گردند. از میان تمامی ابزارهای بازار مالی، T-bills از بیشترین میزان ارزش کلی دلار برخوردار می باشد- یعنی مبلغی که در سال 2004 تا بیش از 650 بیلیون دلار تجاوز نمود. علاوه بر برنامه ریزی در زمینه فروش های منظم T-bills، همنین خزانه اقدام به فروش برخی ابزارها بنام اسناد مدیریت پول نقد می نماید که بصورت نامنظم و از طریق بازگشایی مجدد فروش اسنادی صورت می پذیرد که در تاریخ صدور ویژه صورت حساب ها یا همان اسناد سررسید می گردند.

هنگامیکه برای نخستین بار از T-bills استفاده شد، بصورت منحصر بفرد ضمان سه ماهه به آنها اعطا گردید، اما از آن پس صورتحساب های دارای ضمان های شش ماهه یا یکساله نیز اضافه شدند. اسناد شش ماهه و یکساله در مزایده های منظم هفتگی بفروش می رسیدند و همچنین مزایده دیگری هر چهار هفته یکبار برای فروش صورتحساب های یکساله انجام می گرفت.

T-bills یا اسناد خزانه از طریق سیستم کتاب سالانه برای فروش در دسترس تعداد زیادی از سرمایه گذاران و موسسات قرار می گیرد که به توزیع این صورتحساب ها یا اسناد به مشتریان خود می پردازند که می تواند شامل سرکایه گذاران فردی نیز باشد.
__________________________________________________________

 

بازار سرمایه بخشی از بازارهای مالی است. بازار سرمایه در مقابل بازار پول، جایگاه تامین بلندمدت سرمایه شركتهاست.
بازار سرمایه زیربنای فعالیت های تجاری، صنعتی، دولتی و خصوصی است
بازار سرمایه واسطه ای برای تخصیص وجوه بلندمدت به منظور تشكیل دارایی های سرمایه ای است
وجوه این بازار از سرمایه گذاران انفرادی، شركت های سرمایه گذاری، صندوق ها، بانك ها و دیگر دارندگان وجوه بدست می آید.
وجوه مذكور جهت تامین مالی طرح های كسب وكار و توسعه ای شركت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار مورد استفاده قرار می گیرد.
به عبارت دیگر، بازار سرمایه، وجوه را از بخش های دارای مازاد جمع آوری می كند و آن را به سمت كسانی كه نیازمند تامین مالی هستند،
هدایت می كند. كارایی بازار سرمایه، حاصل عملكرد بازیگران و نیروهای رقیب در آن است


ابزارهای بازار سرمایه
الف – ابزارهای تأمین مالی دراز مدت
سهام: سهام صرف-نظر از شکل آن، نشان-دهندة منافع مالک در شرکت است و از آن-جاکه طلب و ادعای سهامداران در مورد دارایی-های شرکت در مرحلة آخر تمام طلب-ها قرار دارد، منافع سهام به عنوان "منفعت باقیمانده" شناخته می-شود.
سهام عادی: سهام عادی نوعی ابزار سرمایه-گذاری است که نشانگر مالکیت دارندة آن در یک شرکت سهامی است و به دو دستة سهام با نام و سهام بی-نام تقسیم می-شود.
سهام ممتاز: سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارندة آن نسبت به درآمدها و دارایی-های شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر می-شود که هزینة سهام عادی بالاتر باشد.
اوراق قرضه: اوراق قرضه اسنادی هستند که به موجب آن-ها ناشر متعهد می-شود مبالغ معینی (بهرة سالانه) را در فاصله--های زمانی مشخص به دارندة پرداخت کند و در سررسید، اصل مبلغ را بازپرداخت کند.
اوراق مشارکت: اوراقی است که سود علی الحساب دارد و صادر کننده اوراق متعهد می شود اصل پول و سود قطعی را در تاریخ معین پرداخت کند.

ب – ابزارهای ویژة مدیریت خطر
علاوه برکارکرد تأمین مالی واحدهای اقتصادی دارای کسری، مقابله با ریسک همراه با سرمایه-گذاری و به ویژه ریسک ناشی از نوسان-های قیمتی از دیگر کارکردهای مهم بازار سرمایه است. این کارکرد بازار سرمایه، از طریق به-کارگیری ابزارهایی تحت عنوان ابزارهای مشتق انجام می-شود. اطلاق مشتق به این ابزارها به آن دلیل است که ارزش این ابزارها براساس، ارزش اوراق یا دارایی-های دیگر تعیین می-شود و در واقع مشتق از دارایی-های دیگر است. معامله-گران این ابزارها، برآنند که با پذیرش هزینه-ای اندک، از ریسک زیاد نوسان قیمت اجتناب کرده و آن را به سایر سرمایه-گذاران منتقل کنند. مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از:

قراردادهای اختیار معامله
اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد. بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق می-کنند که در آینده معامله-ای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست می-آورد. از طرف دیگر، فروشندة قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آمادة فروش دارایی مذکور است. چنان-که از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرف-نظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست می-دهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است. قراردادهای اختیار معامله به دو دسته طبقه-بندی می-شوند:
الف - قرارداد اختیار خرید
دارندة این نوع اختیار معامله، حق دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت مشخصی – به قیمت توافقی– در دورة زمانی معینی بخرد.

ب - قرارداد اختیار فروش
این قرارداد به دارنده حق می-دهد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت توافقی در دورة زمانی مشخصی بفروشد. درحالی-که خریدار قرارداد اختیار خرید، به امید افزایش قیمت آن را می-خرید، خریدار قرارداد اختیار فروش پیش-بینی می-کند که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
قراردادهای آتی
تمامی انواع کالا را می-توان هر روز در بازار آنی (نقد) دادوستد کرد. در این بازارها، خریدار و فروشنده برای تحویل آتی کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا، با یکدیگر به توافق می-رسند. وقتی قیمت آتی دادوستد، نوسان داشته باشد، معامله-گران با ریسک (خطر) روبرو خواهند بود؛ زیرا ارزش موجودی آن-ها ممکن است به-طور چشمگیری تغییر یابد. برای ایمن شدن در برابر تغییرات ناگهانی قیمت، خریداران و فروشندگان می-توانند به بازار تحویل آتی روی آورند که در آن قراردادهای تحویل آتی برای تحویل کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا با یک قیمت مشخص در یک زمان معین تنظیم می-شود.
براساس این قرارداد، خریدار متعهد می-شود که مقدار مشخصی از یک کالا را در تاریخ معین با قیمت معینی از فروشنده تحویل بگیرد و فروشنده متعهد می-شود که کالای مورد نظر را براساس مفاد قرارداد در همان تاریخ و با همان قیمت به خریدار تحویل دهد. در سررسید قرارداد تحویل آتی، فروشنده با دریافت قیمت، کالای موضوع قرارداد را به خریدار تحویل می-دهد و تسویه انجام می-شود. به عبارت دیگر، تسویة قراردادهای آتی به صورت تحویل فیزیکی کالا است.

نهادهای بازار سرمایه
الف ) نهادهای خودتنظیم-گر: بورس-های اوراق بهادار،بورس کالا، مؤسسات سپرده-گذاری و نگهداری اوراق بهادار.
ب ) واسطه-های بازار: شرکت-های تأمین سرمایه (بانک-های سرمایه-گذاری)، کارگزاران، معامله-گران، مشاوران سرمایه-گذاری، بازارگردانان، شرکت-های سرمایه- گذاری.
ج ) سایر فعالان بازار سرمایه: مؤسسات رتبه-بندی خطر و اعتبار، پردازشگران حرفه-ای اطلاعات یا فروشندگان حرفه-ای اطلاعات.
-----------------------------
بااین تعاریف کپی شده از اینترنت به زبان ساده تر و خارج از کپی پیس جریان نقدینگی به سمت بازار پول و ابزار های بازار پول = ریسک گریزی
و جریان نقدینگی به سمت بازارهای سرمایه ( به عنوان مثال افزایش حجم قراردادی مدیریت ریسک (اپشن و فیوچر )غیر ارزی ) = ریسک پذیری
امار و انواع سد ریسکbarrier رو میشه از اینجا دید
http://www.barra.com/support/library/barraone_import_templates.asp


تحقیقی در اهمیت شاخص خرید مدیران

میشه گفت شاخص خرید مدیران به نوعی لیدر هست و  برای پیش بینی روی اون بحث کرد
روند این شاخص  به نوعی رهبر cpi هست و قبل از تغییرات cpi تغییر اونو هشدار میده 
اینجا  و   اینجا

تغغیرات cpi با تورم رابطه مستقیم  مستحکم هم جهتی داره
و می شه گفت تا زمانی که تغییرات اندیکاتور های تورمی شامل cpi PPI , gdp
با یک ضرب اهنگ هارمونی دارن به صورت مخالف جهت  تورم با نرخ بیکاری رابطه معکوس داره
حتی از دیدگاه سنتی کینزی این رابطه کاملاا تایید شده هست (تورم و بیکاری ) اما فرید من اونو توهم میدونه
اانتظار ما بر اینه در یک جریان سرمایه درست (به سمت ریسک گریزی یا ریسک پذیر ی) با توجه به سلسله مراتب و اتصال نرخ بیکاری با شاخص مدیران و به نوعی لیدر بودن اون
کف  و سقف تقریبی رو شناسایی کنیم به عنوان مثال در یک دوره ریسک پذیری با افول شاخص مدیران و تایید اون توسط  همبسته های تورم با اولین رشد شاخص مدیران دنبال کف خرید در دارایی پر بازده باشیم
اینجا

اما اینکه جریان سرمایه به کدوم سمت سو هست کنترل داده های زیر میتونه مفید باشه
1
- افزایش اختلاف بین بازدهی اوراق کوتاه مدت و بلند مدت
2
- سود قابل تقسیم سهام
 3- تشخیص دوره بلا تکلیف از طریق افزایش اختلاف بین شاخصهای حمل و نقل وصنعت

انواع نرخ ارز در رابطه با تغييرات بازار

. نرخ ارز اسمي :
همان نرخ هايي كه در بازار جهت خريد و فروش ارز بر حسب نرخ اعلام شده در تاريخ معين مي باشد
به طوري كه نرز ارز انواع نرخهاي 2 به 2 ارز روزانه توسط بانك مركزي براي اطلاع عموم توسط بانكها ، صرافي ها نمايش داده مي شود كه البته معمولا بر نرخ ارز 5 ارز كليه بيشتر در بازارهاي مختلف به نمايش گذاشته مي شود.
2.نرخ ارزواقعي :
در حقيقت يك نرخ ارز تعديل شده است . به عبارتي براي اين كه بتوان تغييرات اقتصادي يك كشور را با كشوري كه ارز آن مورد سنجش قرار مي گيرد بررسي نمايم از نرخ ارز واقعي استفاده مي كنيم . به عبارت ديگر در نرخ ارز واقعي قيمت هاي نسبي 2 كشور مورد توجه قرار مي گيرد.
شاخص نرخ ارز در يك كشور ديگر/ شاخص نرخ ارز در يك كشور = نرخ ارز واقعي
با توجه به اين كه اكثر تحليل گران و اقتصاد دانان جهت تحليل مسائل ارزي نياز به نرخ ارز واقعي دارند لذا اين نرخ ارز واقعي چندان در محافل عمومي به نمايش گذاشته نميشود و صرفا براي تحليل موضوعات مورد استفاده قرار مي گيرد به طوري كه با استخراج نرخ هاي واقعي مي توان قدرت رقابتي يك كشور را در عرصه حياتي مورد استخراج قرار داد و همانطور كه در رابطه فوق مشاهده گرديد براي بدست آوردن نرخ ارز واقعي لازم هست شاخص قيمتها را در كشورهاي مورد نظر داشته باشيم تا از اين طريق بتوان اقدام به بررسي و تحليل وضعيت اقتصادي كشور در رابطه با تجارت جهاني پرداخت.

3.نرخ ارز موثر :
نرخ ارز موثر در حقيقت ميانگين وزني نرخ هاي ارز واقعي است. با توجه به اين كه در هر كشوري برخي از انواع مهم ارز در مبادلات اقتصادي نقش كليدي را ايفا مي كند لذا بر اساس اهميت و جايگاه هريك از ارزها و سهم آنها در مبادلات اقتصادي وزني را يا ضريب اهميت را براي هريك از آنها به نسبت تاثير گذاري آن ارز در تجارت خارجي داده مي شود .

بر اساس اندیکس تعریف شده سایت markit ضرایب موثر بر نرخ فعال به شرح تصویر پیوستی هست 

 

 
 
 خلاصه جدول اشاره میکنه که ارزش ارزی همانند دلار استرالیا 33 درصد به ین 24 درصد به یورو 22 درصد به امریکا نه درصد نیوزلند و نه درصد به پوند بستگی داره (این به نوعی مفهموم همبستگی هم هست )
این سایت بیس رو جفت ارز والد درنظر میگره درحالی که میشه بیس رو تغییر داد
یعنی به این صورت
aud index= audjpy*33.36+audusd*22.43+audnzd*9.80+gbpaud*9.49
درحالی که میشه شاخص رو حول دلار هم حساب کرد و از تفاوت های اون به یک سری تغییرات پیشرو دسترسی داشت
aud index= usdjpy*33.36+audusd*22.43+nzdusd*9.80+gbpusd*9.49
این جدول هم که بر اساس تعاریف سال 2006 بنا نهاده شده میزان همبستگی بین اندیکس ارزها و سهام و کالا ها رو نشون میده 
 
 

 

اندیکس ارزها

بروکر اوانادا از این لینک فیلتر نشده ای
این بروکر کلا امکانات خوبی برای فورکست کلی بازار در اختیار تریدر میزاره
یکی از نظریه های برابری نرخ ارز تاثیر خالص صادرات بر روی ارزش ارز هست
چیزی تو مایه های اندیکس ارز ( یکی از بروکرها هم فکر کنم تعریفی از شاخص ارز ها چیزی تو مایه های elf..x داره  که هر چی سر و تهش کردم نفهمیدم چطور محاسبه میشه )
این شاخص ترکیب شرکای تجاری و به طبع اون نرخ فعال ارز یا twi  از لینکهای زیر قابل دسترس هست

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/australia/indices/trade-weighted-index

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/united-states/indices/dollar-index

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/new-zealand/indices/trade-weighted-index

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/united-kingdom/indices/effective-exchange-rate-index

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/euro-zone/indices/ecb-effective-exchange-rate

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/switzerland/indices/exchange-rate-index

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/japan/indices/effective-exchange-rate

http://fxtrade.oanda.co.uk/analysis/economic-indicators/canada/indices/cad-effective-exchange-rate-index

اندیکس twi محل تلاقی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال  هست


http://www.bloomberg.com/quote/CEERJN:IND/chart
http://www.bankofcanada.ca/rates/exchange/ceri/ceri-10-year-lookup/
http://www.rba.gov.au/statistics/frequency/exchange-rates.html
http://www.rbnz.govt.nz/statistics/exandint/b1/data.html
http://www.ecb.int/stats/exchange/effective/html/index.en.html

مفهوم P/E

کوتاه شده نسبت price) P يا قيمت سهم) به ESP) Earning Per Share) يا سود هر سهم است. همان گونه كه از نام آن پيدا است، براي محاسبه P/E آخرين قيمت روز سهام يك شركت به سود هر سهم (EPS) آن تقسيم مي شود.غالباً P/E در تاريخ هايي محاسبه مي شود كه شركت ها اطلاعات EPS (معمولاً سه ماهانه) را افشا مي كنند.
به لحاظ نظري، P/E يك سهم به ما مي گويد كه سرمايه گذاران چند واحد پولی حاضرند به ازاي هر واحد ارزی سود يك شركت پرداخت نمايند. به همين جهت به آن ضريب سهام نيز مي گويند.


وقتی شاخصهای کشورها عموما منفی و نزولی میشه به نوعی نشانه شروع کاهش نقدینگی بازار سهام و حرکت اون به سمت بازرهای دیگه (مخصوصا اوراق قرضه هست )



http://finviz.com/groups.ashx?g=country&v=210&o=pe

http://www.multpl.com/table?f=m

قانون تیلور و پیش بینی نرخ بهره

در سال ۱۹۹۲ جان تیلور، اقتصاددان دانشگاه استنفورد معادله خطی را با استفاده از ریاضیات سطح پایین و تنها سه متغیر، توسعه داد كه به واسطه آن به بانك مركزی آمریكا (فدرال رزرو) می گفت كه آنها باید چگونه عمل كنند:
r = p + 0/5y + 0/5(p - 2) + 2
كه در اینجا r: عبارت است از نرخ بهره وجوه فدرال(federal funds)، وجوه فدرال در آمریكا مجموعه ذخایر بانك ها نزد بانك مركزی آمریكا است. P: عبارت است از نرخ تورم طی چهار فصل گذشته Y: درصد انحراف تولید ناخالص داخلی حقیقی از تولید ناخالص داخلی بالقوه. البته r نرخی است كه توسط كمیته بازار باز فدرال (FOMC) در هر جلسه به بحث گذاشته می شود. فرمول تیلور نه تنها سیاست های گذشته فدرال رزرو را با دقت شگفت انگیزی توضیح می دهد بلكه روش قاعده مندی (سیستماتیك) برای تصمیم سازی در مورد نرخ بهره وجوه فدرال (r) در آینده ارائه می نماید.
از آن هنگام تاكنون پژوهشگران ضرایب را مورد بازبینی قرار داده و متغیرها را اصلاح نموده اند و فرمول تیلور را به بحث گذاشته اند اما قانون تیلور همچنان به عنوان یك استاندارد طلایی، موضوعی است قابل بحث و تردید كه هرگز نمی توان از آن چشم پوشی كرد.

بخشی از قاعده تیلور بر شكاف تولید (مابین تولید بالقوه و تولید ناخالص داخلی واقعی) بنا نهاده شده است
شكاف تولید می تواند تورم را پیش بینی نماید. به طور تاریخی، وقتی اقتصاد ركود را تجربه می كند، فشار كمتری روی قیمت ها وجود دارد. با فشار تورمی كمتر، كاهش نرخ بهره مفید خواهد بود. به علاوه، در زمان رونق، زمانی كه از ظرفیت لازم برخوردارید، نیروهای تورمی را ایجاد می كنید.

سرمایه گذاری خارجی Foreign Direct Investment چین




برای چین خبر سرمایه گذاری خارجی Foreign Direct Investment رو داریم
هارمونی با روند EURUSD , AUDUSD و NZDUSDبه خوبی نشون میده که تغییرات این ایتم چقدر با اعتماد و ریسک بازار همخوانی داره
این یک شاخص پیشرو نیست اما یک تاییده محکم است مخصوصا در زمان تورم نزولی ایالات متحده
در مجموع به نظرمی رسد هر گاه سرمایه گذاری در چین رو به افول بوده ( شرایط ریسک گریزی حتکم شده ) دلار تقویت شده (هداایت نقدینگی به بازار های دیگه مثل اوراق قرضه )
روند کلی با یک همبستگی بالای 85 درصد و تغییرات ماهانه با همبستگی متوسطی جریان نقدینگی بین بازارهای امن و ریسک دار رو نشون میده

نظریه تعادل عمومی

تعادل عمومی

تئوری تعادل عمومی شاخه‌ای از اقتصاد نئوکلاسیک است که تلاش می‌کند شکل گیری عرضه، تقاضا و قیمت را در کل اقتصاد با در نظر گرفتن ارتباط بین بازار‌های مختلف توضیح دهد. بر خلاف تعادل جزئی که در آن عرضه و تقاضا تنها در یک بازار بررسی میشد و قیمت در بازارهای دیگر ثابت در نظر گرفته میشد، در اینجا تمام عوامل تشکیل دهنده بازارهای مختلف بصورت درونزا بررسی میشوند. به عبارت دیگر در تعادل جزئی قیمت در هر بازار به صورت جداگانه و مستقل از سایر بازارها و با فرض ثابت بودن قیمت در سایر بازارها و بوسیله منحنی‌های عرضه و تقاضا تعییین میشود؛ اما در تحلیل تعادل عمومی قیمت‌ها و مقادیر در همه بازارهای مرتبط با احتساب اثرات متقابل، تعامل‌ها و بازخوردها بطور همزمان تعیین می‌شوند.

به عنوان مثال فرض کنید که تقاضای اتومبیل افزایش یابد، این افزایش تقاضا علاوه بر تاثیر بر بازار اتومبیل بر روی دیگر بازارها نیز موثر است. به این صورت که افزایش تقاضای اتومبیل قیمت آنرا افزایش میدهد. این امر سبب تمایل تولید کنندگان به تولید بیشتر اتومبیل خواهد شد. در نتیجه تقاضا و قیمت در بازارهایی نظیر شیشه، فولاد و... افزایش می‌یابد از طرفی افزایش تولید نیازمند کارگر بیشتر است که این خود سبب افزایش دستمزدها خواهد شد. افزایش دستمزد باعث افزایش توان خرید نیروی کار خواهد شد. افزایش توان خرید باعث افزایش تقاضای کل می‌شود و این چرخه ادامه خواهد یافت. مثال فوق ضرورت استفاده از تعادل عمومی برای یک تحلیل صحیح از اثرات عوامل اقتصادی را نشان میدهد. وجود قیمت و مقدار تعدالی در همه بازارها موضوع اصلی مبحث تعادل عمومی است. تعادل عمومی اولین بار توسط اقتصاددان فرانسوی لئون والراس (۱۸۷۴) معرفی شد به همین دلیل به آن تعادل والراسی بازار هم اطلاق میشود.

معمولا در بسیاری از موارد تحلیل تعادل عمومی در چند بازار مرتبط (نه همه بازارها) تحلیل میشود. در صورتی که بازاری از سایر بازارها مجزا باشد و یا ارتباط کمی با سایر بازارها داشته باشد برای اهداف تحلیلی و تجربی، مستقل و مجزا لحاظ میشود.
مبادله کارا

بحث کارایی در چهارچوب تحلیل تعادل عمومی مطرح میشود. یک مبادله زمانی کارا است که در آن همه طرفین مبادله از انجام مبادله سود ببرند همچنین هیچ مبادله دیگری نباشد که وضعیت همه را بهتر کند. برای روشن شدن بحث از روش اج ورث استفاده میشود.
جعبه اج ورث

در اقتصاد جعبه اج ورث راهی برای بیان شیوه تخصیص منابع یبن افراد است و توسط فرانسیس اج ورث معرفی شده‌است. از جعبه اج ورث بطور گسترده برای توضیح مفهوم تعادل عمومی و پیدا کردن تعادل رقابتی در یک مدل ساده شده استفاده میشود.
مثال

فرض کنید اقتصادی با دو مصرف کننده و دو نوع کالای سیب و پرتقال داریم. در مجموع ۲۰ عدد پرتقال و ۱۰ عدد سیب در این اقتصاد موجود است. میتوان سهم هر فرد از هر کالا را در جعبه اج ورث مطابق شکل مشخص کرد.


نقطه ۱ بیانگر نقطه ایست که فرد A در ابتدا ۷ عدد سیب و ۲ عدد پرتقال همچنین فرد B، به تعداد 3 عدد سیب و ۱۸ عدد پرتقال دارد. سایر نقاط تخصیص‌های دیگری از دو کالا به افراد را نشان میدهند. در شکل طول محور افقی میزان کل سیب در این اقتصاد و طول محور عمودی میزان کل پرتقال موجود را نمایش میدهد.

برای بررسی رفتار این دو فرد تابع مطلوبیت آنها را در نقطه (۱) رسم میکنیم (شکل دوم). نقاط هاشور خورده نقاطی را نشان میدهند که با فرض ثابت بودن تعداد کل سیب و پرتقال وضعیت هر دو فرد A و B در این نقاط بهتر خواهد شد و این دو فرد میتوانند با مبادله کالاهای خود به هرکدام از این نقاط دست یابند.

نقاطی از جعبه اج ورث که در آن نقاط هر دو بازیگر نمیتوانند با مبادله به مطلوبیت بالاتری دست یابند، منحنی پرتو گفته می‌شود (شکل سوم). در این نقاط منحنی‌های مطلوبیت بازیگران در صورت وجود جواب درونی بر هم مماس خواهد بود و نرخ نهایی جانشینی دو کالا برای افراد یکسان است. این نقاط بیانگر شرایطی از اقتصاد است که در آن اتلاف منابع نداریم و منابع به گونه ای تخصیص داده شده اند که افراد به تنهایی تمایلی به تغییر شرایط ندارند.

در این اقتصاد قیمت هر کالا به گونه‌ای تعیین می‌شود که بازیگران پس از مبادله بر روی یکی از نقاط منحنی پرتو قرار گیرند. در این نقطه بردار قیمت مماس بر هر منحنی‌های بی تفاوتی هر دو فرد خواهد بود. در نقطه تعادل نرخ نهایی جانشینی کالای A بجای B برای هر دو فرد برابر و معادل نسبت قیمت کالاها خواهد بود.



 قضیه اول رفاه

هر تخصیص تعادلی منابع، بهینه پرتو خواهد بود. این قضیه که بیان دیگری از «دست نامرئی آدام اسمیت» می‌باشد بیان میدارد که در صورتی که مبادله و تولید در یک بازار آزاد انجام شود خروجی بازار به گونه ایست که ناکاریی و اتلاف منابع در اقتصاد وجود نخواهد داشت. شرط کافی برای برقراری قضیه اول رفاه اشباع ناپذیری موضعی توابع مطلوبیت است. وجود اثرات خارجی(externality) میتواند موجب عدم برقراری قانون اول رفاه شود.

قضیه دوم رفاه

با بازتوزیع امکانات اولیه میتوان به هر نقطه پرتو دلخواه دست یافت. به عبارت دیگر در صورتی که دولت یا نهاد سیاست گذار تمایل به تغییر نقطه تعادل داشته باشد میتواند با استفاده از مالیات و یا هر روش بازتوزیعی دیگر به تعادل پرتو دلخواه دست یابد. خاطرنشان میسازیم هر نقطه تعادلی بهینه‌است اما هر نقطه بهینه‌ای لزوما نقطه تعادل نیست. برای براقراری قضیه دوم رفاه به شرط قویتری نسبت به قضیه اول نیاز است و آن محدب بودن تابع ترجیحات است.