۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

مکانیزم خلق ثروت-به قلم eximir

برداشت عمومی از ثروت اینست که در یک اقتصاد از طریق یک کارخانه که ارزش افزوده ایجاد می کند از طریق تغیر فرم ماده اولیه به محصول نهایی بطوریکه محصول نهایی قیمتی بیش از هزینه تولید یا جمع نهاده های تولید(هزینه تمام شده محصول) خواهند داشت.
این استدلال بطور کلی اشتباه است یا باصطلاح یک غلط مصطلح می باشد.تولید به خودی خود باعث ایجاد و انباشت ثروت نمی شود بلکه تولیدی مولد ثروت است که بوجود اورنده کالاهی باشد که مصرف کننده نیاز دارد.بنابراین ارزش نسبی کالا همان قیمتی است که مصرف کننده نهایی حاضر به پرداخت در ازای بدست آوردن کالاست.

بنابراین ارزش نسبی محصول نهایی تاثیر مستقیمی روی توجیه بکارگیری کلیه نهاده های موثر در تولید آن داشته که می توان آنرا طبق نظریه آدم اسمیت به سه دسته زمین، ابزار کار و نیروی کار(کارگر) تقسیم کرد.
اگر بهایی که مصرف کننده حاضر به پرداخت برای بدسه آوردن محصول نهایی است بالاتر از جمع کل هزینه بکارگیری نهاده های تولید باشد آنگاه میتوان این مابه التفاوت بدست آمده از این فرآیند را ثروت نامید یا اینکه بگوییم از حاصل این فرآیند ثروت خلق شده است.همچنین اگر بهای مورد نظر مصرف کننده کمتر از هزینه تولید باشد کلیه فرآیند تولید و را یک منبع اقتصادی ناکارآمد می نامند که می توانست در مسیری متفاوت بکار گرفته شود که نظر مصرف کننده نهایی را تامین نماید.اینجاست که به نقش کلیدی انتظارات مصرف کننده نهایی در زنجیره خلق ثروت میتوان پی برد.

ثروت یک پدیده ذاتی است که زائیده ذهن زیر مجموعه های بازار (افراد) است.یعنی ما هیچ ماهیت مادی برای آن نمی توانیم قایل بشویم.تصور کنید شما در یک جزیره تهنا هستید و یکصد تن شمش طلا هم در اختیار دارید.در چینین موقعیتی آیا شما یک فرد ثروتمند بحساب خواهید آمد؟ پس می توان نتیجه قطعی گرفت که حتی اشیاء یا دارایی های سخت هم بسته به سرویس یا خدماتی که ارائه می دهند حاوی و منتقل کننده ارزش هستند و این ارزش هم یک توافق جمعی اعضای تشکیل دهنده بازار بر سر میزان خدمتی است که به دارنده یا مالک فعلی آن می تواند ارائه کند.
بعنوان مثال آیا یک بیمارستان، بانک یا آژانس تبلیغاتی که توان تولید هیچ محصول ملموسی را به بازار ندارد را هم می تواند یک مجموعه موثر در فعالیت های اقتصادی کارا بحساب آورد؟ پاسخ قطعا آری است چرا که برای خدماتی این موسسات ارائه می دهند مصرف کننده نهایی وجود دارد که تمایل به پرداخت در ازای سرویس ارائه شده آنهم با ارزی بالاتر از بهای تمام شده مجموع نهاده های تولید سرویس مورد نظر را دارند.امیدوارم که درک این مفاهیم برای دوستان مشکل نباشد ولی تمام سعی ام را می کنم که به ساده ترین شکل ممکن مثالها را در ساده ترین جملات بیاورم.

باید توجه داشته باشید که ثروت و سرمایه دو مفهوم کارکرد کاملا مجزا و مستقل دارند.سرمایه ثروتی است که در توسط افراد پس انداز شده است و در فعالیت های کارامد اقتصادی چه تولید و چه خدمات در جهت ایجاد یا توسعه ان بکار گرفته می شود.
پس ضامن رشد اقتصادی تجمیع پس اندازها و بکار گیری آن در جهت توسعه خدمات و تولید است.پس

  1. برای هر کالایی باید یک مصرف کننده وجود داشته باشد

  2. این مصرف کننده باید حاضر به پرداخت بهایی برای کالا باشد که از مجموع نهاده های تولید بیشتر باشد

  3. مابه التفاوت بهای فروش یک کالا و قیمت تمام شده آن ثروت نامیده می شود

  4. ثروتی را که در جهت تولید کالا و خدمات هزینه شود سرمایه می نامیم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر