۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

فاندامنتال یا تکنیکال -به قلم eximir

درباره بحث هایی که بین فوندامنتالیست ها و تکنیکال ها یا اصولا بین روشها و استراتژی های مختلف در می گیرد میتوانم بگویم که اولا بازار را تعداد بسیار زیادی از Individual ها(افراد) تشکیل میدهند که عمدتا با چهار محرک بی سوادی، طمع ، ترس و امید وارد بازار می شوند.
دلیل اینست که وقتی شما درباره پول تان و نحوه خرج کردن آن تصمیم می گیرید سعی می کنید بسیار منطقی باشید چون این حاصل عمر شماست و ساعت کاری که قانونی و غیر قانونی صرف بدست اوردن ان کردید را حالا با یک سرویس یا کالا دارید معاوضه می کنید.اینجاست که احساساتی می شوید و هر چه بیشتر احساساتی بشوید تصمیم های کمتر خردمندانه ای می گیرید.

اکثریت عامه معمولا همه با هم تصمیمات عاقلانه و هوشمندانه ای می گیرند ولی در مسایل مالی همواره
Crowd در کوتاه مدت و میان مدت به خطا می رود و در خرید و فروش عجله میکند.چرا که در حوزه مسایل مالی هموراه هیجانی عمل میکند و این عملکرد احساسی باعث می شود که شما نیم نگاهی به دست دیگران داشته باشید و عملا کاری را بکنید که همه در حال انجام ان هستند.
ولی وقتی ترید می کنید باید با این چهار عامل غریزی خودتان بجنگید و بر آنها غلبه کنید کار ساده ای نیستکه ما به بی سوادی ، طمع، ترس و امیدتان چیره بشوید.ما معمولا سعی می کنیم که همرنگ جماعت بشویم چون از تنهای هراس داریم و اینکه اگر تصمیم خطایی گرفته ایم همه هم این خطا را مرتکب شده اند پس تحمل رنج و عذاب آن راحت تر خواهد بود.

دوستانی که روی اندیکاتورهای فاندامنتال یا ماکرو تصمیمات تجاری می گیرند خصوصا خرید و فروش ارز یک اعتقادی هم دارند که بازار اصولا یک پدیده کارا می باشد.
Efficient Market Hypothesis
در صورتیکه با استدال اشاره شده در بالا می توان نتیجه گرفت که این تئوری از بنیان غلط است و بلحاظ آماری می توانم ثابت کنم که در زمانهایی که اندیکاتورهای اقتصادی در بهترین وضعیت خود بوده اند بازار ناگهان با حجم کم شروع به ریزش کرده است و کم کم شدت بیتشری با حجم بالاتری به خود گرفته و یک تغیر روند اصلی در بازار شکل گرفته یا بالعکس.

یادمان نرود که اکثر آمارهای اندکاتور ماکرو مثل نرخ شد(جی دی پی) ،
Monetary policy، Fiscal Policy، نرخ تورم و بیکاری اینها همه با تاخیر منتشر می شوند و بازار از قبل نسبت به این آمار که من آنها را به جای اندیکاتور خبر می خوانم پرایس شده است.
اینها را همه گفتم که
EMH Model یا ترید روی ماکرو اندیکاتورها را بی مصرف بخوانم حالا با یک جمله تکنیکال را بی مصرف می خوانم و فکر می کنم که همین کافیست که یادمان نرود که ما قیمت را معامله میکنیم و اندیکاتور را.
درسی که من از بازار گرفتم اینست که هیچ چیز جدیدی در ان اتفاق نمی افتد یعنی اینکه همه وقایع تکراری است چرا که انسانها به محرکهای مشابه واکنشهای یکسان نشان می دهند اینطور نیست که شما دستت وقتی می سوزد یکبار احساس کنید درد دارید و یکبار احساس سرما.

همواره یادتان باشد که عامل پیشرانه بازار یا حاکم مطلق روز بازار را شناساسیی کنید که یکی از چهار دشمن معامله گر است: ترس، امید،بی سوادی و طمع.

اصل چهارم اقتصاد می گوید که
PEOPLE RESPOND TO INCENTIVES یعنی مردم به به انگیزه های خود پاسخ می دهند و این یک واقعیت است و من با تمام وجودم روی Trading Floor این را مشاهده و درک کرده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر